نامه ها

از میان نامه ها

آزار دانش آموزان بهائی همچنان ادامه دارد

من پدر یک دختر و پسر بهائی محصل هستم.در حال حاضر یکی در کلاس دوم و دیگری در کلاس سوم دبیرستان به تحصیل علم مشغولند. سالی که گذشت با فراز و نشیب فراوان برای بچه های بهائی ایران سپری شد که مسلّماً و کم وبیش اخبار آنها زینت بخش دوران کنونی و خاطرات تحصیل و زندگی آنان بوده و خواهد بود. خوب، فرزندان بنده هم از آنان مستثنی نیستند. پسرم در دبیرستانی با آوازه بسیار خوب از تدریس، وارد آن شد. ولی چه عجیب است اگر بگویم دبیر ریاضی پسرم، در اوائل سال شروع به خراب کردن روحیه او کرد. داستان از این قرار است:

بهرام چوبينه محقق و نويسنده محترم معاصر و بهترين نامه عاشقانه

زیباترین نامه عاشقانه ای که من تا کنون خوانده ام 

با مهر و احترام - بهرام چوبینه

 دومین رنجنامه همسر زندانی بهايی 71 ساله  کمیته گزارشگران حقوق بشر- وجیه الله میرزا گلپور، شهروند 71 ساله بهایی ساکن ساری که سه شنبه هفته قبل با پابند و زنجیر در شهر تنکابن گردانده شد، هم اکنون در بند اعدامی های زندان این شهر بسر می برد. گفتنی است که در هنگام بازجویی جهت اخذ اعترافات دروغین، این زندانی بهایی مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.

همراهی داریوش با دانش آموزان ایرانی بهائی

داریوش، خواننده محبوب ایرانیان که سالهاست با همه ستمدیدگان و قربانیان این سرزمین همراهی میکند این بار در نوائی شورانگیزتر از همیشه، نغمه جانبخشی را آغاز میکند که در نوع خود بی نظیر است. او با گام هائی بلند از همت و شهامت و شجاعت، برای اولین بار در تاریخ خوانندگان معاصر، بعنوان «داریوش» با دانش آموزان مورد تبعیض ایرانی بهائی، همراه و هم آواز میشود و به خواننده * معلم و دانش آموز بهائی* تبریک میگوید،

نامهء سرگشاده به آقای احمدی‎نژاد

Untitled 1

نامهء سرگشاده به آقای احمدی‎نژاد

ایران پرس واچ

یادداشت ناشر: مکتوبی که ترجمهء آن ذیلاً درج می‎گردد، در اصل به زبان پرتغالی توسّط محفل مقدّس روحانی بهائیان برزیل [عالی‎ترین مقام منتخَب اداری بهائیان برزیل] خطاب به آقای احمدی‎نژاد در زمان سفر اخیر ایشان به کشور مزبور نوشته شده است.  این ترجمه از متن انگلیسی صورت گرفته است.

آقای رئیس جمهور

سفر شما به برزیل، بنا به دعوت پرزیدنت لولا، موجب تأمّلی دربارهء روابط بین دو کشور می‎گردد.  هر دو کشور برزیل و ایران توجّه خود را به سناریوی جهانی معطوف داشته‎اند: آنها ممالکی، با نفوذ جغرافیایی – سیاسی شگرف، و جمعیتی بس متنوّع، در حال ظهور در عرصهء جهانی هستند.  لذا، هیچ امری طبیعی‎تر از تقویت نزدیکی آنها به یکدیگر، بیان اقدامات مثبت و مفید  و بررسی و تأیید امکانات همکاری نیست.

نامه اي از يك دانش آموز بهايي

من دانش آموز سال سوم دبیرستان هستم. سال گذشته نیز در همین دبیرستان مشغول به تحصیل بودم.روزی در سر کلا س درس آمادگی دفاعی شرايطي فراهم شد كه دبیرما در جواب سوال یکی از هم کلاسی هایم که پرسیده بود:« اگر فردی از اسلام به بهائیت برود به این دلیل که بتواند به راحتی به خارج از کشور سفر کند آيا باید اعدام شود؟» شروع به توهین به دیانت بهائی کرد و گفت: «اینها وابسته به کشورانگلیس هستند و دین نیستند » من هم بر حسب وظیفه ای که داشتم برای دوستانم و همچنین معلم مان ،با احترام ايستادم و پس از كسب اجازه گفتم:«من بهائی هستم و آنچه شما گفتید درست نیست. »

نامه اي از يك دانش آموز بهايي

آزار و ستم به دانش آموزان بهایی متوقف نمی شود ، از ارسال نامه های شما :


نامه اي از يك دانش آموز بهايي

من دانش آموز سال سوم دبیرستان هستم. سال گذشته نیز در همین دبیرستان مشغول به تحصیل بودم.روزی در سر کلا س درس آمادگی دفاعی شرايطي فراهم شد كه دبیرما در جواب سوال یکی از هم کلاسی هایم که پرسیده بود:« اگر فردی از اسلام به بهائیت برود به این دلیل که بتواند به راحتی به خارج از کشور سفر کند آيا باید اعدام شود؟» شروع به توهین به دیانت بهائی کرد و گفت: «اینها وابسته به کشورانگلیس هستند و دین نیستند » من هم بر حسب وظیفه ای که داشتم برای دوستانم و همچنین معلم مان ،با احترام ايستادم و پس از كسب اجازه گفتم:«من بهائی هستم و آنچه شما گفتید درست نیست. » او برای آنکه جریان را منحرف کند گفت تو بهائی نیستی ،تو یک ایرانی هستی»در پاسخ گفتم :« متوجه نمی شوم ! بالاخره بهائی ها وابسته به کدام کشور هستند ؟چرا هرفرد یک حرفی می زند ؟» گفت تو چون درجامعه ی بهائی ها بزرگ شدی تحت تاثیر افکار آن ها هستی و از من کتاب خواست موضوع را با مادرم در ميان گذاشتم واو هم براي معلمم کتاب اقدس که یکی ازمهم ترین کتاب های دیانت بهائی است را آورد.نمي دانم آيا او كتاب را توانست بخواند يا نه ،اما به گفته ي خودش وقتي كه كتاب را ظاهرا خوانده بود ،اين کتاب را غیر الهی و ساده معرفی کرد و به من گفت به پدر و مادرت توجه نکن حتی من هم می توانم مانند این کتاب را بنویسم. و سپس در ادامه به من گفت اگر می توانی معنی این کتاب را نیز بیاور تا من متوجه شوم که در این کتاب چه گفته شده!! من نیز با خود گفتم که اگر می توانی مانند این کتاب را بنویسی، معنی آن را برای چه می خواهی؟ اين گفتگو تا همين جا به پايان رسيد.

خاطرات تلخ و شيرين از يك دانش آموز بهايي

دانش آموز کلاس پنجم دبستان بودم .ماه رمضان بود و بنا به این مناسبت خاص، مسئولین مدرسه توجه بيشتري به برخی مراسم مذهبی نشان می دادند.از جمله تاکید آنان بر حضور در نماز جماعت و شرکت در مراسم افطاری در مدرسه بود. از آنجایی که بنا به اعتقاداتم نمی توانستم در نمازی که به صورت جماعت خوانده می شود شرکت کنم و یا آنکه با وجود اینکه روزه نیستم در مراسم افطاری شرکت کنم، مادرم به مدرسه آمد تا درباره ی این موضوع توضیح دهد .

یك زندانی بهایی از نگاه همكلاسی قدیمش در ایران

یك زندانی بهایی از نگاه همكلاسی قدیمش در ایران
15 آوریل2009

با درود بر هموطنانم ،

بدنبال مطلبی در فضای اینترنت می گشتم كه دیدن خبری میخكوبم كرد نام شخصی در آن خبر بود كه مرا به گذشته های دور – حداقل 25 سال پیش - می برد خبر مزبور در مورد آخرین وضعیت دو زندانی عقیدتی بهایی در مشهد به نامهای جلایر وحدت و سیما اشراقی بود جلایر همكلاس قدیمی ام در دبیرستانی در مشهد بود وقتی برگشتم به آن زمان ، یادم میاید در آن سن و سالها كه ما بچه دبیرستانیها فكر می كردیم با سیگاركشیدن و حرفهای ركیك به هم زدن ، خودمان را بزرگ نشان می دهیم از جلایر ( تنها همكلاسی بهایی ام در آن سالها ) حتی یك كلمه حرف زشت یا فحشی نمی شنیدیم . یك روز با چند تا از همكلاسیها در حال ردوبدل كردن شماره تلفن دختران بودیم كه جلایر هم رسید خواستم به او هم شماره ای بدهم ولی وی با خنده و شوخی حتی حاضر نشد نگاهی به شماره ها بیندازد همان وقت بود كه با طعنه به وی گفتم : " ای بابا ، تو كه از ما مسلمونا مسلمون تری " بعدها رابطه ام با وی صمیمی تر شد چرا كه داوطلب شده بود بی هیچ چشمداشتی به من و دو نفر دیگه از بچه های كلاس درس بدهد . با اینكه همه بچه های كلاس می دانستند بهائیها بعد از دیپلم نمی توانند كنكور بدهند و وارد دانشگاه شوند ولی نمی دانم این چه رازی بود كه همه بچه بهائیها تا كلاس آخر دبیرستان از شاگرد اولای كلاس محسوب می شدند كه البته جلایر هم از این قاعده مستثنی نبود .