وقتی که جنابِ اولینگا در حیفا بود، حضرتِ ولی امرالله به ایشان فرمودند که بسیاری از نفوس به امرِ مبارک جلب خواهند شد، اما همه آنها جذب نخواهند شد. تنها برخی از آنها مجذوب می گردند.
مرحلة *اول* انجذاب است.
مرحلة *دوم* اقبال است، وقتی که انجذاب، شخصِ متحری را به تسجیل هدایت می کند.
مرحلة *سوم* وقف کردنِ خویشتن است به خداوند، اختصاصِ خود است به ذاتِ الهی.
... پس همانطور که جهشِ عظیمی از انجذاب تا اقبال لازم است، از اقبال تا وقف و تخصیص هم جهشِ عظیمی لازم است. فرد در مرحلة دوم صرفاً یک مومن است. در مرحلة سوم یک عاشق است، این است آنچه که آن حضرت از ما می خواهند. این همانجایی است که جنابِ اولینگا نهایتاً رسید، من معتقدم که این اولین انتخابِ خداوند برایِ ماست. اگر ما از تعالیمِ الهی تبعیت کنیم، به آن خواهیم رسید. ما باید چند سوال برایِ خود مطرح کنیم، نه در اینجا، بلکه در خانه، در خفی در سکوت و آرامش. اگر پاسخ مثبت باشد می فهمیم که در راهِ رسیدن به نقطه ای هستیم که یک مومن باشیم.
آیا یکی از سه نمازی را که حضرت بهاءالله نازل فرمودند، می خوانم؟ آیا هر صبح و شب آثارِ حضرتِ بهاءالله را زیارت می کنم؟ آیا هر روز 95 مرتبه الله ابهی را تکرار می کنم؟ آیا هر روز امرِ مبارک را تبلیغ می کنم؟ آیا برایِ این کار هر روز از خداوند می خواهم که نفوسِ مستعد را به سویِ من بفرستد؟ حضرتِ ولی امرالله می فرمایند پرداختِ تبرّعات یکی از معیارهایِ ایمانِ ماست. آیا تبرّعات به صندوق تقدیم می کنم؟ آیا دارای حیاتِ بهایی هستم؟ آیا دست از شُربِ مسکرات برداشته ام؟ آیا زندگیِ پاک و بدونِ آلودگی دارم؟ آیا نسبت به نژادهای دیگر تعصب می ورزم؟ (البته در اینجا باید جواب شما منفی باشد)
این فهرست بسیار طولانی است، اما آنچه را که اساسی و بنیادی تلقی می کردم به شما ارائه کردم. با انجام دادنِ این کارها و فداکاری برایِ خداوند، ما عُشّاقِ واقعی می شویم و زندگیِ ما عندالله مقبول خواهد بود.