هموطنان عزیز و گرامی:
مدت یکصد و سی شش سال(1)است که بر اثر ظهور دو مظهر امر الهی، حضرت باب و حضرت بهاءالله، جامعه بهائی به وجود آمده است، در خلال این مدت گروهی از جماعات متعصب به پشتیبانی قوای دولتی علیه این نهضت روحانی دینی قیام کردند، حضرت باب را از همان ابتدای اظهار امر گرفتار تبعید از وطن خویش شیراز و حبس در دو نقطه دورافتاده در ماکو و چهریق نمودند و پس از شش سال سرانجام در تبریز تیرباران کردند و حضرت بهاءالله را در سال نهم از ظهور حضرت باب به حبس و تبعید به ممالک دیگر و هزاران بلا و ستم و ظلم مبتلا کردند و در خلال این مدت بیش از بیست هزار نفر از پیروان ایشان را که حاضر به تبری از عقاید روحانی خویش نشدند در نهایت قساوت شهید نمودند و در این میان قساوت را به جائی رساندند که به طفل شیرخوار نیز رحم نکردند.
در تمام این مدت جامعه بهائی در نهایت مظلومیت تحمل هر بلائی را نمود و از اولیه ترین حقوق انسانی که دفاع از حق خویش است محروم بود.
گرچه امر الهی با نیروی ملکوتی و تائیدات غیبی آسمانی در تمام نقاط جهان منتشر شد. به طوری که امروز در 125(2) کشور مؤسسات ملی بهائی به وجود آمده و در متجاوز از یکصد هزار نقطۀ کرۀ خاکی تشکیلات محلی بهائی تأسیس شده و میلیون ها نفر از هزاران قبیله و عشیره و ملیت با جان و دل پیام نجات بخش و وحدت آفرین حضرت بهاءالله را با کوششی بی توقف و تلاشی بی تعطیل بگوش جهانیان می رسانند، ولی دیانت بهائی در زادگاه خود ایران به دلائل شدت تعصبات برخی از هموطنان و روش های حکومت های گذشته و حال همچنان ناشناخته و آلوده به هزاران اتهام و افتراء باقی مانده است تا جائی که در این زمان فریاد آزادی از هر طرف بلند است به دلائل ذکر شده و نا آگاهی به اصول اعتقادات و تعالیم بهائی، تحت تأثیر اتهامات منفوری که هر روز از طریق وسائل ارتباط جمعی به جامعه بهائیان وارد می سازند و محرومیت ایشان از حق دفاع مشروع در رد افترائات بی اساس، حملاتی شدید از شش جهت در سراسر ایران به جامعه بهائی و تاسیسان آن می کنند که به حد غیر قابل تحمل رسیده است. به طور نمونه هزاران نفر از افراد بهائی را از موطن خویش آواره کوه و صحرا و شهرها کرده اند، با تهدید به تجاوز به جان و مال و ناموس اهل بهاء را دعوت به تبری نموده اند، صدها کارمند صدیق بهائی را از ادارات دولتی بدون دلیل و برهان به صرف ایمان به دیانت بهائی تحت عنوان فساد عقیده اخراج کرده اند، تمام اماکن مقدسه و متبرکه و تاریخچه حتی قبرستان های بهائی را به قصد مصادره توقیف نموده اند. این فشارهای متعصبانه غیر قانونی غیر شرعی هر روز در گوشه و کنار کشور چنان عرصه حیات را به افراد و جامعه بهائی تنگ کرده که کاسۀ صبرشان را پس از صد و سی و شش سال تحمل مظالم گوناگون لبریز کرده است، لذا بر آن شد که به منظور رفع سوءتفاهمات مولود از اغراض آلوده به تعصب برخی از برادران هموطن، اصول اعتقادات روحانی و تعالیم اساسی خویش را مطابق آنچه حضرت بهاءالله تعلیم داده اند به گوش هم میهنان عزیز برساند، باشد که پس از آگاهی ایشان بر حقایق امور کینه ها به مهر و دشمنی ها به دوستی تبدیل شود، و در هنگامه ایکه کشور عزیزمان بیش از همیشه به اتحاد و اتفاق برای عمران و آبادی نیازمند است این اختلافات خانمان سوز ریشه کن شود و آفتاب حقیقت با تمامی صورت و نهایت حرارت ظاهر گردد.
در این اوراق مطالب معروضه حضور برادران و خواهران هموطن، کلی و اصولی است و به نظر می رسد به عنوان مقدمه برای درک حقایق امور کافی باشد.
جامعه بهائی در ایران یقین دارد که دشمنی و مخالفت گروهی از هموطنان عزیز از ابتدای ظهور این نهضت روحانی در ایران با آن، به دلیل عدم آشنائی با تعالیم و اصول اعتقادات دیانت بهائی بوده و اگر حقیقت آشکار می شد و فرصت دفاع از افترائات به جامعه بهائی اعطاء می گردید این همه مصائب و مظالم بر جامعه بی دفاع بهائی وارد نمی آمد.
طبق تعالیم حضرت بهاءالله:
اول – بهائیان به خدای یگانه مومنند و او را منزه از هر اسم و صفت و نشانه ای می دانند، و معتقدند هیچکس را به ساحت عرفانش راهی نیست و بما عرفناک حق معرفتک مقر و معترفند، و نیز اعتقاد دارند راهی برای شناسائی ذات اقدس مقدسش جز از طریق شناسائی مظاهر ظهور او وجود ندارد.
او ذات غیب منیع لایدرک است و شریکی برای او نبوده و نیست و نخواهد بود.
دوم – بهائیان همه پیامبران را مصدقند و فرستادگان ذات باری تعالی و کلامشان را کلام الهی و تعالیمشان را تعالیم ملکوتی می دانند و معتقدند که به دلائل موجود در کتب آسمانی فیض الهی در ارسال رسل پیوسته استمرار داشته و خواهد داشت و عالم انسانی هرگز نه از این فیض محروم می شود و نه از این فیض مستغنی می گردد.
سوم – و حضرت بهاءالله در سلسلۀ استمرارظهورات الهی در این دوره تاریخ عالی انسانی برای تجدید حیات روحانی و رفع نیازهای نوع بشر ظاهر شده اند و پس از حضرتش فیض الهی به صورت ظهور انبیاء از جانب خداوند عالمیان همچنان استمرار خواهد داشت.
چهارم – دین باید سبب الفت و محبت باشد، دین باید با عقل سالم و علم حقیقی مطابقت کند، اساس ادیان الهی یکی است زیرا همه حقیقتند و حقیقت تعدد قبول نکند، منشاء همۀ ادیان مشیت ازلیه خداوند یکتا است، هدف ادیان ایجاد عشق و محبت بین ابناء انسان است به همین دلیل هر پیامبر لاحقی مصدق پیامبران سابق است و کلام ایشان را تائید و تأکید می فرماید.
پنجم – دین و علم دو بالند برای پرواز عالم انسانی، لازم و ملزومند و هیچ یک بدون دیگری برای نوع انسان نه کاملند نه مفید بلکه بشر به هر دو محتاج است.
ششم – بهائیان معتقدند عالم انسانی هر قدر در مسائل علمی و فنی ترقی نماید باز محتاج نفثات روح القدس یعنی نیازمند به تعالیم انبیاء الهی و مربیان آسمانی است.
هفتم – انبیاء برای کشف معادن وجود انسانی ظاهر شده اند، انسان مثال الهی است، انسان مظهر صفات و اسماء خداوندی است، اگر انسان به انسانیت توجه کند یعنی به تعالیم الهی و ملکوتی عامل باشد مثال خداوند است والا انسان بی تربیت از خاک پست تر بلکه هیچ از او بهتر است.
هشتم – و معتقدند تا در جهان صلح حقیقی استقرار نیابد و اساس اقتصاد بشر بر پایۀ صلح بنا نگردد عالم انسانی روز به روز به ورطۀ هلاکت نزدیک تر شود و هرگز روی آسایش نبیند از این رو در این امر به مسائل اقتصادی در سطح جهانی و نیز در ارتباط بین افراد جامعه تعالیم راه گشا و حلال مشکلات ارائه گردیده است گرچه امر بهائی یک مکتب اقتصادی خاص نیست.
نهم – و این صلح فقط پس از تحری حقیقت به شرایط پاکی طینت و ترک تعصبات و تحصیل وجدان آگاه و بیزاری واقعی از جنگ مستقر خواهد شد که راه گشا به سوی هدف اصلی امر بهائی یعنی تأسیس وحدت عالم انسانی است و این وحدت مشیت الهی است و نقطۀ اوج سیر تکامل نوع بشر است که سرانجام به وسیلۀ تعالیم بهائی جامۀ عمل خواهد پوشید و هر قدر نوع انسان زودتر متوجه تعالیم الهی که برای این عصر وسیلۀ حضرت بهاءالله ارائه شده گردد، با آسیب کمتری به این نقطۀ اوج تکامل تاریخی خواهد رسید و این سیر جبری تاریخی را با دادن تلفات کمتری طی خواهد کرد.
دهم – یکی از طرق عملی برای رفع سوءتفاهمات بین ابناء نوع انسان اختراع یا انتخاب یک زبان و یک خط بین المللی علاوه بر زبان مادری و تدریس آن در تمام مدارس جهان است.
یازدهم – تعلیم و تربیت عمومی و اجباری در سراسر کرۀ خاکی با هدف هماهنگ با وحدت عالم انسانی و صلح عمومی ارائه شده است.
دوازدهم – و کرۀ خاک محل سکونت و زندگی آدمیان است که باید مورد محبت همۀ آدم ها قرار گیرد در این صورت وطن همه مورد عنایت اهل ارض خواهد بود و تعصبات وطنی که هادم بنیان است از بین خواهد رفت و البته هر بهائی به کمال صداقت خدمتگذار وطن خویش برای عمران و آبادی است و از هیچ فداکاری دریغ نخواهد کرد وطن را محل زندگی و وسیله ای برای حسن ارتباط با همه عالم می داند نه وسیلۀ اختلاف و کشتار و ستم و دشمنی و خونریزی نسبت به نوع خود.
سیزدهم – بهائیان نوع انسان را صرف نظر از جنسیت، ملیت، قومیت، دیانت و یا هر گونه اعتقادی مخلوق خداوند مهربان می دانند و او را در برابر کلیۀ مزایای زندگی از هر قبیل از جمله حقوق انسانی و متساوی و برابر می شمارند و نه حتی بین مؤمن و مشرک از نظر حقوق انسانی فرقی قائل اند.
چهاردهم – در پرتو این حقیقت به تساوی حقوق برای زن و مرد معتقد و مؤمن هستند و این دو را دو بال عالم انسانی می دانند که پرواز آن با یک بال حتی یک بال ضعیف تر و ناقص تر مقدور نیست.
پانزدهم – بهائیان معتقدند که این تعالیم باید به وسیلۀ نظمی بدیع و جهانی گسترش یابد، استقرار پذیرد، محافظه گردد و ادامه پیدا کند.
این نظم بدیع را نفس نفیس مظهر ظهور در این دور و کور عظیم به عالمیان عنایت فرموده نظمی که در سطوح محلی و ملی و بین المللی چون ارکان یک بدن به هم پیوسته و هم آهنگ بر طبق اصول و موازین بهائی از تعالیم وحدت بخش مؤسس این شریعت نشأت می گیرد و اینک در نهایت قدرت و استحکام متجاوز از یکصد هزار نقطۀ جهان مستقر شده است و عالم انسانی را به ظل خیمه یک رنگ خویش دعوت می نماید، و سرانجام به استقرار وحدت عالم انسانی و صلح عمومی براساس تعالیم الهی و تأسیس و مدنیت الهیه توفیق می یابد.
حال با استفاده از فرصت خلاصۀ آنچه را که به اطلاع رسانید در یکی از آثار حضرت ولی امرالله مطالعه می کنیم اصل این بیان به زبان انگلیسی و خطاب به بهائیان مغرب زمین است:
"احساس می نمایم هنگام آن فرا رسیده است که مختصری دربارۀ این امر بیان گردد، شریعتی که بنام حضرت بهاءالله معروف است ... مدعی است که ادیان سلف از جانب حق جلاله به جهت تربیت عباد عنایت شده است و حافظ جامعیت و موقن به قدرت کتب الهیه ازمنه سابقه نیز می باشد و هرگز در پی تحقیر مقامات مقدسه مؤسسین شرایع سلف نبوده و تأثیرات روحانی آنان را کوچک نمی نماید اعمال هر یک را با کمال وضوح بیان می دارد و جمیع را به یکدیگر ملتصق و متحد می سازد و هدف اصلی عمومی آنان را که هرگز تغییر نمی پذیرد تاکید و تائید می کند مقاصد و افکار آنان را که ظاهراً مخالف یکدیگر است به هم الفت می بخشد و خدمات جلیله آنان را که در سیر تدریجی ظهورات خود فرموده اند با نهایت تشکر و قدردانی یادآوری می نماید و بدون شک و شبهه خود را یکی از حلقات سلسلۀ ترقی ظهورات و مکمل تعلیم آنان می داند و آنچه از احکام و اوامر آورده است طبق حوائج ضروریه عالم امروز است که خود نشانۀ ازدیاد استعداد عالم انسانی و ترقی سریع جوامع بشری است این امر قدرت و استعداد آن را دارد که فرق و قبائل مختلفه را در یک هدف متحد ساخته آنان را به ظل خیمه وحدت عالم انسانی بکشاند و جمیع این اعمال را در چهار چوبۀ نظم بدیع الهی انجام می دهد و آن نظمی است که اصول و مبادی آن الهی و موجد وحدت عالم انسانی و علت نجات بنی آدم به شمار می رود." ترجمه
این بود خلاصه ای از چکیدۀ اصول اعتقادات و تعالیم بهائی که مورد ایمان همۀ بهائیان جهان در سراسر کرۀ خاکی است.
هموطن عزیز: حال باید انصاف داد کدامیک از این تعالیم الهی می تواند توجیه کنندۀ این همه مظالم بر جامعه بهائی و یا دلیل این همه اتهامات بی اساس اخلاقی، اجتماعی و سیاسی بر این جامعه در خلال 136 سال باشد.
(محفل روحانی ملی بهائیان ایران)
آبان ماه 1358
1 و 2 -این نوشته در سی سال پیش پدید آمده و آمار ها مربوط به همان سالهاست. نویسنده« سخن اهل دل» هم جزو همان چهارده نفری است که در سال 1358 در طهران ربوده شد و تا کنون هیچ خبری از او در دست نیست و کسی هم پاسخ گو نیست.
ورقا
مدت یکصد و سی شش سال(1)است که بر اثر ظهور دو مظهر امر الهی، حضرت باب و حضرت بهاءالله، جامعه بهائی به وجود آمده است، در خلال این مدت گروهی از جماعات متعصب به پشتیبانی قوای دولتی علیه این نهضت روحانی دینی قیام کردند، حضرت باب را از همان ابتدای اظهار امر گرفتار تبعید از وطن خویش شیراز و حبس در دو نقطه دورافتاده در ماکو و چهریق نمودند و پس از شش سال سرانجام در تبریز تیرباران کردند و حضرت بهاءالله را در سال نهم از ظهور حضرت باب به حبس و تبعید به ممالک دیگر و هزاران بلا و ستم و ظلم مبتلا کردند و در خلال این مدت بیش از بیست هزار نفر از پیروان ایشان را که حاضر به تبری از عقاید روحانی خویش نشدند در نهایت قساوت شهید نمودند و در این میان قساوت را به جائی رساندند که به طفل شیرخوار نیز رحم نکردند.
در تمام این مدت جامعه بهائی در نهایت مظلومیت تحمل هر بلائی را نمود و از اولیه ترین حقوق انسانی که دفاع از حق خویش است محروم بود.
گرچه امر الهی با نیروی ملکوتی و تائیدات غیبی آسمانی در تمام نقاط جهان منتشر شد. به طوری که امروز در 125(2) کشور مؤسسات ملی بهائی به وجود آمده و در متجاوز از یکصد هزار نقطۀ کرۀ خاکی تشکیلات محلی بهائی تأسیس شده و میلیون ها نفر از هزاران قبیله و عشیره و ملیت با جان و دل پیام نجات بخش و وحدت آفرین حضرت بهاءالله را با کوششی بی توقف و تلاشی بی تعطیل بگوش جهانیان می رسانند، ولی دیانت بهائی در زادگاه خود ایران به دلائل شدت تعصبات برخی از هموطنان و روش های حکومت های گذشته و حال همچنان ناشناخته و آلوده به هزاران اتهام و افتراء باقی مانده است تا جائی که در این زمان فریاد آزادی از هر طرف بلند است به دلائل ذکر شده و نا آگاهی به اصول اعتقادات و تعالیم بهائی، تحت تأثیر اتهامات منفوری که هر روز از طریق وسائل ارتباط جمعی به جامعه بهائیان وارد می سازند و محرومیت ایشان از حق دفاع مشروع در رد افترائات بی اساس، حملاتی شدید از شش جهت در سراسر ایران به جامعه بهائی و تاسیسان آن می کنند که به حد غیر قابل تحمل رسیده است. به طور نمونه هزاران نفر از افراد بهائی را از موطن خویش آواره کوه و صحرا و شهرها کرده اند، با تهدید به تجاوز به جان و مال و ناموس اهل بهاء را دعوت به تبری نموده اند، صدها کارمند صدیق بهائی را از ادارات دولتی بدون دلیل و برهان به صرف ایمان به دیانت بهائی تحت عنوان فساد عقیده اخراج کرده اند، تمام اماکن مقدسه و متبرکه و تاریخچه حتی قبرستان های بهائی را به قصد مصادره توقیف نموده اند. این فشارهای متعصبانه غیر قانونی غیر شرعی هر روز در گوشه و کنار کشور چنان عرصه حیات را به افراد و جامعه بهائی تنگ کرده که کاسۀ صبرشان را پس از صد و سی و شش سال تحمل مظالم گوناگون لبریز کرده است، لذا بر آن شد که به منظور رفع سوءتفاهمات مولود از اغراض آلوده به تعصب برخی از برادران هموطن، اصول اعتقادات روحانی و تعالیم اساسی خویش را مطابق آنچه حضرت بهاءالله تعلیم داده اند به گوش هم میهنان عزیز برساند، باشد که پس از آگاهی ایشان بر حقایق امور کینه ها به مهر و دشمنی ها به دوستی تبدیل شود، و در هنگامه ایکه کشور عزیزمان بیش از همیشه به اتحاد و اتفاق برای عمران و آبادی نیازمند است این اختلافات خانمان سوز ریشه کن شود و آفتاب حقیقت با تمامی صورت و نهایت حرارت ظاهر گردد.
در این اوراق مطالب معروضه حضور برادران و خواهران هموطن، کلی و اصولی است و به نظر می رسد به عنوان مقدمه برای درک حقایق امور کافی باشد.
جامعه بهائی در ایران یقین دارد که دشمنی و مخالفت گروهی از هموطنان عزیز از ابتدای ظهور این نهضت روحانی در ایران با آن، به دلیل عدم آشنائی با تعالیم و اصول اعتقادات دیانت بهائی بوده و اگر حقیقت آشکار می شد و فرصت دفاع از افترائات به جامعه بهائی اعطاء می گردید این همه مصائب و مظالم بر جامعه بی دفاع بهائی وارد نمی آمد.
طبق تعالیم حضرت بهاءالله:
اول – بهائیان به خدای یگانه مومنند و او را منزه از هر اسم و صفت و نشانه ای می دانند، و معتقدند هیچکس را به ساحت عرفانش راهی نیست و بما عرفناک حق معرفتک مقر و معترفند، و نیز اعتقاد دارند راهی برای شناسائی ذات اقدس مقدسش جز از طریق شناسائی مظاهر ظهور او وجود ندارد.
او ذات غیب منیع لایدرک است و شریکی برای او نبوده و نیست و نخواهد بود.
دوم – بهائیان همه پیامبران را مصدقند و فرستادگان ذات باری تعالی و کلامشان را کلام الهی و تعالیمشان را تعالیم ملکوتی می دانند و معتقدند که به دلائل موجود در کتب آسمانی فیض الهی در ارسال رسل پیوسته استمرار داشته و خواهد داشت و عالم انسانی هرگز نه از این فیض محروم می شود و نه از این فیض مستغنی می گردد.
سوم – و حضرت بهاءالله در سلسلۀ استمرارظهورات الهی در این دوره تاریخ عالی انسانی برای تجدید حیات روحانی و رفع نیازهای نوع بشر ظاهر شده اند و پس از حضرتش فیض الهی به صورت ظهور انبیاء از جانب خداوند عالمیان همچنان استمرار خواهد داشت.
چهارم – دین باید سبب الفت و محبت باشد، دین باید با عقل سالم و علم حقیقی مطابقت کند، اساس ادیان الهی یکی است زیرا همه حقیقتند و حقیقت تعدد قبول نکند، منشاء همۀ ادیان مشیت ازلیه خداوند یکتا است، هدف ادیان ایجاد عشق و محبت بین ابناء انسان است به همین دلیل هر پیامبر لاحقی مصدق پیامبران سابق است و کلام ایشان را تائید و تأکید می فرماید.
پنجم – دین و علم دو بالند برای پرواز عالم انسانی، لازم و ملزومند و هیچ یک بدون دیگری برای نوع انسان نه کاملند نه مفید بلکه بشر به هر دو محتاج است.
ششم – بهائیان معتقدند عالم انسانی هر قدر در مسائل علمی و فنی ترقی نماید باز محتاج نفثات روح القدس یعنی نیازمند به تعالیم انبیاء الهی و مربیان آسمانی است.
هفتم – انبیاء برای کشف معادن وجود انسانی ظاهر شده اند، انسان مثال الهی است، انسان مظهر صفات و اسماء خداوندی است، اگر انسان به انسانیت توجه کند یعنی به تعالیم الهی و ملکوتی عامل باشد مثال خداوند است والا انسان بی تربیت از خاک پست تر بلکه هیچ از او بهتر است.
هشتم – و معتقدند تا در جهان صلح حقیقی استقرار نیابد و اساس اقتصاد بشر بر پایۀ صلح بنا نگردد عالم انسانی روز به روز به ورطۀ هلاکت نزدیک تر شود و هرگز روی آسایش نبیند از این رو در این امر به مسائل اقتصادی در سطح جهانی و نیز در ارتباط بین افراد جامعه تعالیم راه گشا و حلال مشکلات ارائه گردیده است گرچه امر بهائی یک مکتب اقتصادی خاص نیست.
نهم – و این صلح فقط پس از تحری حقیقت به شرایط پاکی طینت و ترک تعصبات و تحصیل وجدان آگاه و بیزاری واقعی از جنگ مستقر خواهد شد که راه گشا به سوی هدف اصلی امر بهائی یعنی تأسیس وحدت عالم انسانی است و این وحدت مشیت الهی است و نقطۀ اوج سیر تکامل نوع بشر است که سرانجام به وسیلۀ تعالیم بهائی جامۀ عمل خواهد پوشید و هر قدر نوع انسان زودتر متوجه تعالیم الهی که برای این عصر وسیلۀ حضرت بهاءالله ارائه شده گردد، با آسیب کمتری به این نقطۀ اوج تکامل تاریخی خواهد رسید و این سیر جبری تاریخی را با دادن تلفات کمتری طی خواهد کرد.
دهم – یکی از طرق عملی برای رفع سوءتفاهمات بین ابناء نوع انسان اختراع یا انتخاب یک زبان و یک خط بین المللی علاوه بر زبان مادری و تدریس آن در تمام مدارس جهان است.
یازدهم – تعلیم و تربیت عمومی و اجباری در سراسر کرۀ خاکی با هدف هماهنگ با وحدت عالم انسانی و صلح عمومی ارائه شده است.
دوازدهم – و کرۀ خاک محل سکونت و زندگی آدمیان است که باید مورد محبت همۀ آدم ها قرار گیرد در این صورت وطن همه مورد عنایت اهل ارض خواهد بود و تعصبات وطنی که هادم بنیان است از بین خواهد رفت و البته هر بهائی به کمال صداقت خدمتگذار وطن خویش برای عمران و آبادی است و از هیچ فداکاری دریغ نخواهد کرد وطن را محل زندگی و وسیله ای برای حسن ارتباط با همه عالم می داند نه وسیلۀ اختلاف و کشتار و ستم و دشمنی و خونریزی نسبت به نوع خود.
سیزدهم – بهائیان نوع انسان را صرف نظر از جنسیت، ملیت، قومیت، دیانت و یا هر گونه اعتقادی مخلوق خداوند مهربان می دانند و او را در برابر کلیۀ مزایای زندگی از هر قبیل از جمله حقوق انسانی و متساوی و برابر می شمارند و نه حتی بین مؤمن و مشرک از نظر حقوق انسانی فرقی قائل اند.
چهاردهم – در پرتو این حقیقت به تساوی حقوق برای زن و مرد معتقد و مؤمن هستند و این دو را دو بال عالم انسانی می دانند که پرواز آن با یک بال حتی یک بال ضعیف تر و ناقص تر مقدور نیست.
پانزدهم – بهائیان معتقدند که این تعالیم باید به وسیلۀ نظمی بدیع و جهانی گسترش یابد، استقرار پذیرد، محافظه گردد و ادامه پیدا کند.
این نظم بدیع را نفس نفیس مظهر ظهور در این دور و کور عظیم به عالمیان عنایت فرموده نظمی که در سطوح محلی و ملی و بین المللی چون ارکان یک بدن به هم پیوسته و هم آهنگ بر طبق اصول و موازین بهائی از تعالیم وحدت بخش مؤسس این شریعت نشأت می گیرد و اینک در نهایت قدرت و استحکام متجاوز از یکصد هزار نقطۀ جهان مستقر شده است و عالم انسانی را به ظل خیمه یک رنگ خویش دعوت می نماید، و سرانجام به استقرار وحدت عالم انسانی و صلح عمومی براساس تعالیم الهی و تأسیس و مدنیت الهیه توفیق می یابد.
حال با استفاده از فرصت خلاصۀ آنچه را که به اطلاع رسانید در یکی از آثار حضرت ولی امرالله مطالعه می کنیم اصل این بیان به زبان انگلیسی و خطاب به بهائیان مغرب زمین است:
"احساس می نمایم هنگام آن فرا رسیده است که مختصری دربارۀ این امر بیان گردد، شریعتی که بنام حضرت بهاءالله معروف است ... مدعی است که ادیان سلف از جانب حق جلاله به جهت تربیت عباد عنایت شده است و حافظ جامعیت و موقن به قدرت کتب الهیه ازمنه سابقه نیز می باشد و هرگز در پی تحقیر مقامات مقدسه مؤسسین شرایع سلف نبوده و تأثیرات روحانی آنان را کوچک نمی نماید اعمال هر یک را با کمال وضوح بیان می دارد و جمیع را به یکدیگر ملتصق و متحد می سازد و هدف اصلی عمومی آنان را که هرگز تغییر نمی پذیرد تاکید و تائید می کند مقاصد و افکار آنان را که ظاهراً مخالف یکدیگر است به هم الفت می بخشد و خدمات جلیله آنان را که در سیر تدریجی ظهورات خود فرموده اند با نهایت تشکر و قدردانی یادآوری می نماید و بدون شک و شبهه خود را یکی از حلقات سلسلۀ ترقی ظهورات و مکمل تعلیم آنان می داند و آنچه از احکام و اوامر آورده است طبق حوائج ضروریه عالم امروز است که خود نشانۀ ازدیاد استعداد عالم انسانی و ترقی سریع جوامع بشری است این امر قدرت و استعداد آن را دارد که فرق و قبائل مختلفه را در یک هدف متحد ساخته آنان را به ظل خیمه وحدت عالم انسانی بکشاند و جمیع این اعمال را در چهار چوبۀ نظم بدیع الهی انجام می دهد و آن نظمی است که اصول و مبادی آن الهی و موجد وحدت عالم انسانی و علت نجات بنی آدم به شمار می رود." ترجمه
این بود خلاصه ای از چکیدۀ اصول اعتقادات و تعالیم بهائی که مورد ایمان همۀ بهائیان جهان در سراسر کرۀ خاکی است.
هموطن عزیز: حال باید انصاف داد کدامیک از این تعالیم الهی می تواند توجیه کنندۀ این همه مظالم بر جامعه بهائی و یا دلیل این همه اتهامات بی اساس اخلاقی، اجتماعی و سیاسی بر این جامعه در خلال 136 سال باشد.
(محفل روحانی ملی بهائیان ایران)
آبان ماه 1358
1 و 2 -این نوشته در سی سال پیش پدید آمده و آمار ها مربوط به همان سالهاست. نویسنده« سخن اهل دل» هم جزو همان چهارده نفری است که در سال 1358 در طهران ربوده شد و تا کنون هیچ خبری از او در دست نیست و کسی هم پاسخ گو نیست.
ورقا