منجنیق آه مظلومان به صبح سخت گیرد ظالمان را در حصار
اولیا و مربیان و دانش آموزان گرامی
از آنجا که ستمهای وارده بر جامعه بهائیان ایرن از اول انقلاب تا کنون جریان داشته و دائماً به اشکال گوناگون تکرار میگردد ، یکی دیگر از بیانیه های جامعه بهائیان ایرن در 27 سال قبل را منعکس مینمایدتا هم در داد خواهی در مراجع قضائی مورد استفاده قرار گیرد و هم بر همگان معلوم گرددکه در این سالیان چه بر این جامعه ستمدیده وارد آمده و روش اهل بها در احقاق حق خود چه بوده است.
آنقدر حواث 27 سال پیش تا کنون مشابه هستند که گوئیا این بیانیّه دیروز تحریر شده و شرح وقایع حال را میدهد. حضرت امیرالموئمنین علی (ع) فرمودند:«المــلک یبــقی مــع الکفــر و لا یبــقی مـــع الظلــم»یعنی حکومت با کفر باقی میماند اما با ظلم باقی نمیماند.
تاریخ تکرار میشود و بلایا پی در پی بر این مرزو بوم فرو میریزد و کسی نیست که سبب و علت حقیقی آن را بداند و بتواند بر اساس درسهائی که از تاریخ میتوان گرفت یک تحلیل معقول و منطقی در اختیار جامعه بشری قرار دهد. باید گذشته را چراغ راه آینده کرد و از متون دینی پند گرفت و علت این همه پریشانی و سختی زندگی را در ایران ، این سرزمینی که خداوند هیچ نعمتی را از او دریغ نکرده است، درک کرد.آیا یکی از این دلایل، نمیتواند ستمهای ناروا بر مردمی بیگناه باشد که میگویند: آیا غیر از این است که ما به پیامر خدا و کتابش که همه منتظرش بودید ایمان آوردیم ؟
متن بیانیّه:
مراجع امور و ملاذ جمهور در کشور مقدس ایران ملاحظه فرمایند
ایران موطن اصلی امر بهائی است کشور مقدس ایران مهد دیانت بهائی، باعتقاد پیروانش در 138 سال قبل به اشرق ظهور مظهر الهی منور گشته است. هر شهر و دیار آن شاهد جانفشانی و جانبازی نفوس مقدسه ای بوده که با شهامت و شجاعت خود مصدر تحولی عظیم در حیات نوع انسان گردیده اند و هر کوه و دشت آن ناظر لحظات خطیر و رهیبی بوده که جانبازان و مطالع انوار شادی کنان و هلهله زنان برای اثبات حقانیت پیام الهی و عشق به انسان ها و نوع بشر دم مطهر خویش را نثار نموده اند و بالاخره صفحات تاریخ 138 ساله اخیر این خاک مقدس که به قطرات خون هزاران هزار نفوس مقدسه بوده اند که با ایثار جان و مال خود فصول جاودانی در تایخ پر حوادثش به وجود آورده اند تا طلوع شمس حقیقت را از افق ایران بشارت دهند.آیا می توان این حوادث مدهشه عظیمه و جانبازی های پیروانش را در مهد دیانت بهائی که اثراتش امروزه در متجاوز از یکصد هزار نقطه دنیا ظاهر و ثبت شده و برای مومنینش افتخار آفریده انکار نمود؟ آیا می توان این صفحات و فصول تاریخ کشور مقدس ایران را محو کرد؟ آیا می توان شعله آن عشق و محبتی را که دم مطهر این جانبازان در وجود و قلوب فرد فرد مومنین این دیانت بوجود آورده با ایراد بلا و تهدید و ارعاب و تهمت و افترا و تیرباران کردن و زجر و شکنجه و سوزاندن انسان ها راندن آن ها از خانه و لانه و آَیانه خویش اخراج آنها از شغل و کار و مصادره اموال و دارائی شان خاموش ساخت؟آیا 138 سال تجربه در ارعاب و قلع و قمع این جمع و وارد آوردن انواع و اقسام فشارها توسط سلاطین و امرا و علما و حکمرانان و بالاخره ضوضاهائی که عوام تحریک شده توسط مراجع فوق بارها در نقاط و شهرهای این کشور بلا انگیز برای جامعه بهائی بوجودآوردند نمی تواند این مسئله را روشن سازد که پیروان این دیانت با بلا و تضییقات از بین نمی روند و نابود نمی شوند بلکه بیشتر رشد و نمو می کنند؟ و اینکه این دیانت در ایران ظاهر شده در قلوب مؤمنینش ریشه های عمیق دوانده و در تار و پود جامعۀ گسترده و طوائف و قبائل متنوعه این کشور رسوخ کرده و جزو تاریخ این کشور در آمده و از آن منفک نمی شود؟ و بهائیان در این کشور موجودند هستند و خواهند بود؟ حتی اگر همه را از خانه و آشیانه خود اخراج کنند اگر همه اموال آن ها را بتاراج دهند، اگر شدیدترین برنامه اضمحلال و نابودی را برای آن ها تنظیم و اجرا نمایند؟ زجر و عقوبت و ظلم و اسارت و نفی و شهادت علت انقراش این آئین و سب تشتیت جمع بهائیان نشود. اینها را بارها در این 138 سال سلاطین جبار و امر و علمای حاکم آزمودند ولی شجره الهیه با قطع رشد و نم می نماید و توسعه می یابد " و هذه من سنته الله التی قد خلت من قبل و لن تجد لسنته الله تبدیلا" فصل جدید در تاریخ دیانت بهائیبیش از 30 ماه از شروع انقلابات اخیرو بیش از دو سال از استقرار حکومت جمهوری اسلامی در کشور مقدس ایران می گذرد. این ماه های معدود دوره ای جدید در تاریخ کوتاه و مششع اما پر از مصائب و بلایا در دیانت بهائی بوجود آورده و فصلی جدید به صفحات پر انقلاب امر بهائی در موطن اصلی اش ایران اضافه نموده است. جامعه ای که طی 138 سال دائماً در معرض وزش طوفان مصائب و رزایا بوده و باران بلا از سحاب قضا متمادیاً و مستمراً بر پیروانش باریده و در هر یومی به بلائی معذب و در چنگال ظلم و عدوان دشمنانش گرفتار بوده اینک به هجومی جدید مبتلا گشته است.از بدو ظهور دیانت بهائی در هر تغییر سیاستی در کشور ایران این گروه بی دفاع که از کلیه فعالیت های سیاسی بری و بدور هستند آماج سهام بلا می گشتند لذا در جریان تغییر رژیم گذشته نیز جامعه بهائی مورد حملاتی جدید قرار گرفت. خانه هایشان آتش زده شد نفی بلد شدند لطمات جانی و مالی بر آنها وارد آمد به دسائس مختلفه مبتلا گشتند و به افترائات تازه متهمش نمودند. آمار و مدارک این حملات و شدت مظالم وارده شگفت انگیز است.پس از تغییر رژیم و استقرار حکومت جمهوری اسلامی با برنامه تنظیمی که از قبل به طور کامل طرح ریزی شده بود کلیه دارائی های این جامعه ضبط و تملک گردید.اماکن تاریخی و متبرکه و عام المنفعه و موقوفات جامعه مورد توهین و تخریب قرار گرفته و ضبط گردید. مدارک مظالم فوق طی ده ها هزار تلگراف و نامه به تفصیل به مراجع عدالت و دادگستری و اولیای امور ارائه شده است و طی بیانیه های متعدد اعلام گردیده و تقاضای رفع ظلم و اجرای عدالت گردیده است. چه چیز سبب وارد آوردن این همه مظالم است؟آیا به راستی چه چیز است این جامعه ستمدیده را سزاوار این همه ظلم و فشار نموده است؟ چه چیز سبب گردیده که سعی شود اذهان مردم را با وارد آوردن اتهاماتی بی اساس نسبت به این جامعه بدبین و آنان را تحریک نمایند؟به اعتقاد نفوسی که جامعه بهائی را شایسته این تهاجم و مظالم می دانند تنها جرم اصلی و حقیقی بهائیان اعتقادات آنان است. ایمان به مظهر ظهور جدید و دیانت جدید است که منشاء این انقلابات و وقوع این مظالم گردیده است، مظالمی که از لحاظ شدت غیر قابل تصور و از لحاظ قدرت تحمل آن توسط پیروانش محیر العقول و غیر قابل وصف است و فقط در هنگام ظهور و طلوع ادیان جدید شبه و مثل آن را می توان یافت.اصول اعتقادات دیانت بهائی همان اصول اعتقادات همه ادیان الهی است و احکام و تعلیماتش به اقتضای تکامل بشر در این عصر و برای رفع نیازهای او در این برهه از زمان به مشیت الهیه تشریع گردیده است. که بعضی از آن ها ذیلاً به اختصار بیان می گردد: - برای جلوگیری از مطالم وارده تاکنون جامعه بهائی ایران چه کرده است؟علل وارد آمدن مطالمی که شرح آن آمد و همچنین اصول اعتقادات بهائیان به اختصار فوقاً تشریح گردید. در قبال حملات و مظالم وارده روش این جمع تظلم است نه اعتراض تشبث به صبر و سکون و آرامش است نه طغیان و آشوب.تظلم به مصادر در امور است نه مقابله بمثل و انتقام. کشته می شوند و نمی کشند و در مقابل هر جفا مامور به وفا هستند. لذا افراد بهائی که همه در فداکاری و جانبازی و از جان گذشتگی نمونه و مثلی ندارند و این قدرت روحی خود را بارها طی تاریخ کوتاه خود از جمله در این سال های اخیر انقلاب نشان داده اند در نهایت قدرت و سکون و آرامش، صبر و اصطبار در پیش گرفته و به نهایت متانت در مقام تظلم به اولیای امور برآمده اند.ده ها هزار نامه و تلگراف و شکایت طی این مدت قلیل به کلیه مراجع امور تقدیم داشته اند و در کلیه آن ها اعتقادات خود و روش و سلوک خویش را که خدمتگذاری به این آب و خاک است، سکون و آرامش و اطلاعت از حکومت وقت، عدم مداخله در امور سیاسیه و منازعات احزاب و عدم تشبث به زور، ترویج اخلاق و صداقت و راستی و درستی و محبت و عشق به عالم انسانی است تشریح نموده اند با اولیای امور ملاقات و شرح مظالم را داده اند و تقاضای توجه و رفع مظالم نموده اند این است روش بهائیان. چه نتایجی از تظلمات فوق تاکنون به دست آمده است؟نتیجه این همه اقدامات متین و انسانی تاکنون هیچ بوده است مصادر محترم امور توجهی مبذول نفرموده اند و رفع ظلمی تاکنون نشده است. هر روز بلای جدیدی بر این جامعه مظلوم و خدمتگذار و انسان دوست وارد می شود،هر روز تعداد بیشتری از افراد این جامعه را به اتهامات مجعوله عجیبه از هستی ساقط می کنند، از کار و مشاغل خویش اخراج می نمایند، و تحت فشارهای اقتصادی به تصور اشتباه خویش به اضمحلال آنان می کوشند و هر روز سینه های پاک و مطهر و پر از عشق انسان هائی که در انسانیت نمونه و در اخلاق و رفتار بی نظیر و در علم و عرفان فرید و بی مثیل و در استقامت و خدمت به عالم انسانی جانفشانند با تیرهای بغض و کینه سوراخ سوراخ می کنند و بر محو و اضمحلال این جمع مظلوم عزم جزم نموده اند. جامعه بهائی دیگر چه می تواند بکند؟این اولیای امور، آنان که بر سریر عدالت نشسته اند به ده ها هزار شکایت و تظلم این جامعه توجه ننموده و نخواسته اند یا نتوانسته اند به رفع این مظالم اقدام نمایند و یا تعدیل و تبدیلی در احکام مقرره دهند و مساعی بهائیان در جهت رفع تضییقات وارده نتیجه و ثمری نبخشیده. آیا این جمع بیگناه را مفری جز این هست که سر تسلیم نهند و به حبل اصطبار تمسک جویند و توکل بر حضرت مسبب الاسباب نمایند و به کمال تبتل از مقتدر متعال فرج و گشایش مسئلت نمایند؟ مطمئنیم که این بار عدالت الهی شامل حال این مظلومین خواهد شد و دادرس حقیقی به فریاد ما خواهد رسید.اولیای محترم امور، بهائیان از بلا شکوه ننمایند و از تتابع محن و شدت ابتلا آزرده و مایوس نگردند و بلایا را برای اثبات حقانیت و مظلومیت خود بدل و جان می پذیرند و به استقبالش می روند و روش متین خود را هرگز تغییر نمی دهند ولی این کلمات را نیز بشنوید و تفکر نمائید (از سرشگ دیده یتیمان ستمدیدگان حذر لازم زیرا سیل خیز است و از دود و آه مظلومان پرهیز باید زیرا شرر انگیز است والله ولی المظلومین) دیگر خود دانید.
جامعه بهائیان ایران