اينجانب در سال تحصيلي 85 در كنكور سراسري شركت كردم و در رشته ي مترجمي زبان انگليسي در مقطع ليسانس در موسسه ي آموزش عالي سنايي اصفهان پذيرفته شدم. در اوايل ترم اول، در اولين كلاس معارف اسلامي استاد مربوطه از دانشجويان پرسيدند: آيا اقليت مذهبي در كلاس داريم؟ بنده ، خانم رضايي و دانشجويي ارمني اعلام كرديم كه اقليت مذهبي هستيم . ضمنا بنده اظهار كردم كه واحد معارف اسلامي را همراه دانشجويان ديگر خواهيم خواند. سپس استاد مربوطه از بنده خواست تا نام دين خود را ذكر كنم و بنده با توجه به اين كه اعلام آن را در كلاس جايز نمي دانستم از دادن جواب مستقيم پرهيز كردم ولي به اصرار ايشان بنده نام ديانت بهايي را در كلاس ذكر نمودم.
بعد از پايان آن جلسه بنده و خانم رضايي به اتفاق نزد استاد رفتيم و از ايشان خواستيم تا به خاطر شرايط موجود از سوال درباره ي ديانت بهايي در كلاس و فضاي دانشگاه پرهيز كنند چرا كه ممكن است مشكلاتي براي ما و حتي ايشان به وجود بيايد. ايشان هم قبول فرمودند و از آن تاريخ در كلاس صحبتي در اين باره نشد.
پس از پايان 2 ترم و گرفتن كارنامه در تاريخ 14/4/86 به ما ابلاغ شد كه در فروردين ماه بخشنامه اي مبني بر اخراج ما از دانشگاه به دست مسئولين دانشگاه رسيده است و آنها نامه اي براي مقامات بالا ارسال نموده و اعلام نموده اند كه نمي توانند در ميانه ي ترم دانشجوي خود را اخراج كنند و تقاضاي تجديد نظر نمودند اما با مخالفت شديد مواجه شدند. نهايتا تصميم گرفتند تا ما را همراه نامه اي به سازمان سنجش بفرستند تا وضعيت ما مشخص شود. (شماره ي نامه ها : 4/391/86، 4/390/86، 4/390/86) پس از مراجعه به سازمان سنجش و مدتي انتظار از ما خواسته شد تا به دانشگاه خود مراجعه كنيم و گفته شد كه جواب براي دانشگاه ارسال خواهد شد اما ما اظهار كرديم كه بايد همراه جواب به دانشگاه خود مراجعه كنيم. سپس به حراست سازمان ارجاع داده شديم و در آنجا از ما خواسته شد كه براي دريافت جواب به سازمان سنجش واقع در تهران، خيابان كريمخان زند مراجعه كنيم. همچنين شماره ي نامه اي به ما داده شد ( 270/1/م-18/4/86) و گفته شد كه اين نامه براي سازمان سنجش تهران ارسال شده است. در سازمان سنجش تهران با آقاي دكتر نوربخش ديدار كرديم و ايشان گفتند اقدامات زيادي براي احقاق حق بهاييان انجام داده اند و در تلاشند تا راه دانشگاه را براي ما باز كنند. همچنين از ما خواستند تا به سازمان هاي مختلف مراجعه نكنيم چرا كه تاثيري ندارد.
پس از مراجعه از سازمان سنجش به وزارت علوم رفتيم و در آنجا خبردار شديم نامه اي كه از دانشگاه براي وزارت علوم ارسال گشته مفقود شده(!) و به گفته ي يكي از كاركنان وزارت علوم نامه ي مربوطه در اختيار دكتر مسلمي قرار دارد. پس از مراجعه به دكتر مسلمي ايشان اظهار بي اطلاعي كردند و گفتند همه ي نامه ها را براي سازمان سنجش مي فرستند. همچنين بنده براي نماينده ي اصفهان در مجلس شوراي اسلامي (دكتر كامران) نامه اي نوشتم كه منشي ايشان شماره ي ثبت به بنده نداد و همچنين براي بسياري از نماينده هاي مجلس و همچنين رياست جمهور نامه هايي از طريق اينترنت ارسال نمودم كه هيچ جوابي دريافت نكردم. مراجعات بنده به وزارت علوم، سازمان سنجش، شوراي انقلاب فرهنگي، دفاتر نمايندگان مجلس و ارگانهاي ديگر تا به امروز ادامه داشته اما هيچ گونه جواب منطقي به بنده داده نشده و همگي خود را بي تقصير دانسته و اين موضوع را به ارگان هاي ديگر ارجاع داده اند.
اکنون پس از گذشت دو ترم تحصيلي هنوز هيچ گونه جواب يا حداقل نامه اي مبني بر اخراج دريافت نکردم. طبق قوانين وزارت علوم، هر دانشجو که 2 ترم در دانشگاه حضور نيابد و تحصيل نکند انصراف او خود به خود صادر خواهد شد و اکنون بنده يک دانشجوي انصرافي محسوب مي شوم! ضمنا بنده براي معافي از خدمت اقدام نمودم و در کمال ناباوري بنده را دانشجوي موسسه آموزش عالي سنايي معرفي نمودند و به دليل معافيت تحصيلي، معافيت بنده از خدمت سربازي صادر نشد. (جالب اينجاست که جوانان بهايي از تحصيل محرومند اما بايد خدمت سربازي را انجام دهند.)
حسام ميثاقي
دانشجوي محروم شده از تحصيل
منبع: /http://www.hrairan.com