... همان طور که پيشتر به آگاهی شما رسانديم، گزارش سالانهی وزارت خارجهی آمريکا دربارهی آزادیهای مذهبی میگويد: «دولت ايران فضايی تهديد کننده برای معتقدان به مذاهب غير شيعه ايجاد کرده است. در حالی که وضع پيروان همهی مذاهب غير شيعه در ايران باعث نگرانی جامعهی جهانی است، برخورد دولت ايران با پيروان ديانت بهائی، برخورد بسيار خصمانهای است، به طوری که حتی از پذيرش فرزندان بهائيان در دانشگاهها خودداری میشود و حد اکثر فشار بر آنان وارد میآيد، تا دست از معتقدات خود بردارند.»همکارم سياوش سعادتيان دربارهی فشارها و تضييقاتی که بر نوجوانان و جوانان بهائی در ورود به دانشگاههای ايران وارد میشود، گزارشی فراهم کرده است، در گفتگو با دو حقوق دان، دکتر دادخواه و دکتر سيف زاده و سه تن از متقاضيان بهائیِ ورود به دانشگاههای ايران.
با هم اين گزارش را میشنويم:بر اساس گزارشهای رسيده، جوانان بهائی در ايران همچنان از حق تحصيل و پذيرش در دانشگاههای اين کشور منع میشوند. به گفتهی شماری از اين جوانان، امسال نيز بيش از ۸۰۰ تن از جوانان بهائی در کنکور سراسری دانشگاههای کشور شرکت کردند، اما به دليل بهائی بودن، سازمان سنجش از صدور کارنامه برای آنها خودداری کرده و نهايتاً از حضور در دانشگاههای ايران محروم شدهاند.بهزاد از جوانان بهائی ساکن جنوب ايران، در اين خصوص میگويد: «تا سال ۸۳ ثبت نام کنکور ستون مذهب داشت، يعنی بايد اعلان میکرديم که عضو کدام يک از اديان رسمی مندرج در قانون اساسی هستيم و ما چون نمیتوانستيم، خلاف اعتقاداتمان عمل کنيم و دروغ بگوييم، ناچاراً يا خالی میگذاشتيم، يا اين که بهائی اعلان میکرديم و به اين ترتيب پرسش نامهی ثبت نام را اصلاً از آن مرحلهی ثبت نام حذف میکردند. از سال ۸۳ به بعد که آن ستون مذهب را برداشتند، جوانان بهائی توانستند که ثبت نام کنند و کارت ورود به جلسه را دريافت کنند. اما از آن سال به بعد، هر سال يک مشکلی برای ما پيش آوردند. مثلاً يک بار دوستان قبول شدند و فقط ثبت نامشان کردند يا اين که وارد دانشگاه شدند، ولی بعد از يک يا چند ماه اخراج شدند و امسال هم کلاً کارنامهی اوليهی ما را روی سايت قرار ندادند و اعلام کردند که شما دارای نقص پرونده هستيد. در صورتی که اگر کسی ثبت نام اينترنتی میکرد و در مرحلهای مشکلی در پروندهاش داشت، اصلاً مرحلهی ثبت نام جلو نمیرفت. اما کارت ورود به جلسه برای همهی ما صادر شد و موقع انتخاب رشته، ما نتوانستيم روی سايت سازمان سنجش، کارنامهی خود را مشاهده کنيم».نوشين، يکی ديگر از جوانان بهائی از پيگيریهای خود در اين زمينه میگويد: «امسال در کنکور سراسری شرکت کرديم – در کنکور سال ۸۶. کارنامهای که مبنی بر جواب کنکور باشد، برايمان صادر نکردند. به سايت که مراجعه کرديم، نوشتند: ‹‹نقص پرونده و با سازمان سنجش مکاتبه کنيد!›› نامه نوشتيم. جواب نامهمان را ندادند. حضوراً به سازمان سنجش مراجعه کرديم، گفتند چون شما اقليت مذهبی هستيد، برايتان کارنامه صادر نمیشود. به ارگانهای مختلف نامه نوشتيم، ولی تا به حال هيچ جوابی از هيچ ارگانی برای ما نيامده. حتی با نمايندههای مجلس تهران و ساير شهرها ارتباط برقرار کرديم، منتهی جواب آنها هم اين بود که چون شما بهائی هستيد، نمیشود که در دانشگاه شرکت کنيد. مستندشان مصوبهی سال ۶۹ شورای انقلاب فرهنگی بود. به شورای انقلاب فرهنگی هم نامه نوشتيم که خواستار لغو اين مصوبهشان هستيم، چون اين مصوبه مغاير با قانون اساسی است. هيچ پاسخی ندادند.»بر اساس مصوبهی سال ۱۳۶۹ شورای عالی انقلاب فرهنگی، افراد بهائی چنانچه در حين ورود به دانشگاه و يا حين تحصيل، مشخص گردد که بهائی هستند، میبايست از دانشگاه اخراج گردند. با اين حال بهزاد معتقد است که به عنوان يک شهروند و تبعهی ايران، از حق ادامهی تحصيل برخوردار است: «ببينيد، من ايرانی هستم و مطابق اصول قانون اساسی، تمام حقوق اجتماعی را بايد دارا باشم. يکی از حقوق اجتماعی، حق ادامهی تحصيلات عاليه است. من بايد بتوانم وارد دانشگاه شوم و اين آرزويی است که سالها داشتم و شور و شوق داشتم که بياموزم و بتوانم يک خدمتی به جامعه و مردم کشورم انجام دهم. اما به اين ترتيب محروم شدم.»محمد سيف زاده، حقوق دان در تهران میگويد: «به موجب اصل ۱۹ قانون اساسی، تمام مردم ايران از حقوق مساوی برخوردار هستند. به موجب اصل بيستم قانون اساسی، همه به نحو يکسان در حمايت قانون قرار خواهندگرفت. همچنين به موجب مادهی ۲۶ اعلاميه جهانی حقوق بشر که به موجب دو ميثاق بين المللی در سال ۵۴ به تصويب مجلس شورای ملی رسيده و از جمله قواعد برتر ما هست، آنجا هم حق تحصيل برای مردم به رسميت شناخته شده.»محمد علی دادخواه، حقوق دان در تهران نيز تابعيت ايرانی را ملاک برخورداری همهی آحاد ملت از حقوق حقهی خود میداند: «ما بايد در موضع نگرش قانون اساسی به حقوق افراد ملت، به اين نکات توجه بکنيم که قانون اساسی در برخی از اصول خودش کلاً تابعيت ايران را ضابطه قرار داده و گفته، ايرانيان از اين حقوق برخوردارند، فارغ از اين که چه نژاد، چه مسلک، چه مذهب و چه عقيدهای داشته باشند. تمام کسانی که تابعيت ايران را دارند، از حق تحصيل، از حق بهداشت، از حق امنيت و ديگر حقوق شهروندی که يک تابع شهروند بايد برخوردار بشود، طبق قانون اساسی، برخوردارند.»محمد سيف زاده، عضو کانون مدافعان حقوق بشر در زمينهی اقدامات اين نهاد، برای پيگيری مشکلات جوانان بهائی، چنين میگويد: «در اين مسئله برای ما هم نامههای زيادی آمده – هم از طرف دانشجويان مسلمان که فعاليتهای صنفی داشتند و هم از بهائيان – که ما تصميم گرفتيم، در کانون مدافعان حقوق بشر به زودی کنفرانسی در اين مورد بدهيم و ابعاد حقوقی قضيه را روشن کنيم.»با اين حال شيوا ۱۹ ساله، ساکن يکی از مناطق محروم ايران، همچنان اميدوار است که بتواند، سال آينده در دانشگاه پذيرفته شود: «هرکس، جدا از اين که چه دينی داشته باشد، انسان که هست، يعنی بايد از حقوق شهروندی در ايران بهرهمند بشود. يکی از آن، درس خواندن است. تحصيل کردن اصلاً به نفع خود آن کشور است. ۲۹ سال است که هيچ کدام از بهائیها را راه ندادند. با اين حال من باز درس میخوانم. اميدوارم که سال آينده بالأخره به فکر بيافتند که ما را راه بدهند.»