به جرأت ميتوان گفت كه بيداري يكي از خصلتهاي فطري انسان است. احتمالاً به سادگي ميتوانيد اطفالي را به ياد بياوريد كه دائماً سؤال ميكنند. آنها بدون واهمه هر چيز را مورد پرسش قرار ميدهند. وقتي از آنها ميخواهيد كه كاري را انجام دهند، اگر نتوانند دليل انجامدادن آن كار را درك كنند، بلافاصله ميپرسند: آيا مجبورم اين كار را انجام بدهم؟ چرا بايد اين كار را انجام بدهم؟ از نظر كودكان مهم نيست كه يك موضوع يا مسأله چقدر مقدس و سؤالكردن راجع به آن چقدر ممنوع باشد. آنها ميخواهند بدانند و همين است كه نشانهي عشق فطري آنها به بيداري است.
بنابراين پاسخ به اين پرسش كه «چگونه ميتوان فرزنداني بيدار تربيت كرد» چندان مشكل نيست. كافي است مانع بيداري آنها نشويم. وقتي با پرسشهاي پايانناپذير اطفال مواجه ميشويم، بايد خستگيناپذير باشيم. بسياري از اين پرسشها ما را هم بيدار ميكند، اگر عاشق بيداري باشيم. وقتي طفلي از ما ميپرسد: چرا بايد با ميهمانان سلام و احوالپرسي كنم، چرا بايد به مدرسه بروم، چرا بايد خدايي را كه نميبينم بپرستم، چرا نبايد شكلاتي را كه دوست دارم بخورم، چرا نبايد داخل كتابها نقاشي بكشم، چرا نبايد كسي را كه مرا زده است بزنم، چرا...، چرا...، چرا...، نبايد به سادگي از كوره دربرويم و فرياد بزنيم: «مرا خسته كردي. چقدر سؤال ميكني؟» فقط وقتي خسته شديم يا هنگامي كه فرصت كافي نداريم ميتوانيم خيلي ملايم بگوييم: فعلاً خستهام ولي در اولين فرصت دربارهي سؤالت فكر ميكنم يا عجالتاً كار دارم ولي نيمساعت ديگر ميتوانيم با هم صحبت كنيم.
گاهي پيش ميآيد كه ما جواب سؤالهاي اطفال را نميدانيم. چه اشكالي دارد به آنها بگوييم: «جواب سؤالت را نميدانم ولي دربارهي آن تحقيق و مطالعه ميكنم»؟ گاهي پيش ميآيد كه هر چه جستجو ميكنيم جواب سؤالي را نمييابيم. چه اشكالي دارد كه طفل در جريان جستجوي ما همراه ما باشد و ببيند كه تمام تلاش خودمان را ميكنيم تا پاسخ پرسش او را بيابيم؟ گاهي پاسخدادن به پرسشهاي كودكان بسيار مشكل است. زيرا آنها دربارهي چيزهايي سؤال ميكنند كه سؤالكردن راجع به آنها حرام تلقي شده است. در اين صورت، آيا به راحتي بايد از پاسخدادن اجتناب كنيم يا لازم است خود ما هم دربارهي آنچه پرسيدهاند تفكر كنيم؟ گاهي پاسخي مناسب درك طفل نداريم، آيا به سادگي بايد از پاسخدادن صرفنظر كنيم و طفل را با پرسش خود تنها بگذاريم؟ آيا بهراستي نميتوانيم پاسخي ساده، درست و قابلفهم براي او مهيا كنيم؟
با اين اوصاف، بهتر است عنوان اين مطلب را تغيير دهيم و از خود بپرسيم: «چگونه ميتوانيم بيداري فرزندانمان را وسيلهي بيداري خودمان قرار دهيم؟
گاهي پيش ميآيد كه ما جواب سؤالهاي اطفال را نميدانيم. چه اشكالي دارد به آنها بگوييم: «جواب سؤالت را نميدانم ولي دربارهي آن تحقيق و مطالعه ميكنم»؟ گاهي پيش ميآيد كه هر چه جستجو ميكنيم جواب سؤالي را نمييابيم. چه اشكالي دارد كه طفل در جريان جستجوي ما همراه ما باشد و ببيند كه تمام تلاش خودمان را ميكنيم تا پاسخ پرسش او را بيابيم؟ گاهي پاسخدادن به پرسشهاي كودكان بسيار مشكل است. زيرا آنها دربارهي چيزهايي سؤال ميكنند كه سؤالكردن راجع به آنها حرام تلقي شده است. در اين صورت، آيا به راحتي بايد از پاسخدادن اجتناب كنيم يا لازم است خود ما هم دربارهي آنچه پرسيدهاند تفكر كنيم؟ گاهي پاسخي مناسب درك طفل نداريم، آيا به سادگي بايد از پاسخدادن صرفنظر كنيم و طفل را با پرسش خود تنها بگذاريم؟ آيا بهراستي نميتوانيم پاسخي ساده، درست و قابلفهم براي او مهيا كنيم؟
با اين اوصاف، بهتر است عنوان اين مطلب را تغيير دهيم و از خود بپرسيم: «چگونه ميتوانيم بيداري فرزندانمان را وسيلهي بيداري خودمان قرار دهيم؟