سند شماره0115-91 بيانيه جامعه بين المللي بهايي
ديدگاه امر بهائي مورد پيشگيري از سوء استفاده از مواد مخدّر
اين مقاله پرفسور اي.ام. قديريان (A.M. Ghadirian) از دانشگاه مک گيل (Mcgill) منترال که در نشريه شماره يک ، جلد 43 تحت عنوان "مواد مخدّر" چاپ شده اين مقاله از نشريات برنامه بين المللي کنترل مواد مخدّر است.
ژانويه 1991چکيده
مقاله حاضر بعضي از اصولي را که مورد نظر جوامع بهائي در ايجاد برنامه هاي پيشگيري از سوء استفاده مواد مخدّر براي فرد ، خانواده و اجتماع است توصيف مي کند . فرد را ياري و مساعدت مي نمايد تا احساس هدفمندي ، عزّت نفس و احترام براي سايرين بنمايد و به يک حالت بلوغ برسد تا بتواند شخصاً شرايط را به طور عيني و واقع بنيانه ارزشيابي کند و رضايت خاطر آني را به جهت هدف آينده به تعويق بيندازد . فرد با احساس مسئوليت و تشخيص موقعيت روحاني خويش مي تواند نگرش مثبت نسبت به خودش و محيط پيدا کند.
والدين تشويق مي شوند عشق و وحدت و يک شيوۀ زندگاني سالم را ترويج نمايند تا کودکان از الگوهاي سالم رفتاري برخوردار گردند . هدف ديگر از تجربۀ خانواده مساعدت اطفال جهت مقابله با فشار و تنش و ساير مشکلات حيات روزانه است . به طورکلّي جامعه از طريق تعليم و تربيت تشويق مي شود نگرش و برخورد مثبتي نسبت به سلامت و بهداشت افراد داشته باشد و فعاليت ها و اموري را توسعه بخشد که منجر به از بين رفتن انزوا مي شوند. مقدمه در نقاط مختلف عالم سوء استفاده از الکل و مواد مخدّر بسيار شايع است . متخصصين بهداشت در حال مبارزه با آن مي باشند و ليکن پيشگيري از سوء استفاده از مواد مخدّر همچنان براي جميع بخش هاي اجتماع امري دشوار است . هزاران نفوس از کلّية رده هاي سنّي ، به جهت لذّت يا مقابله با موقعيت هاي نقش زا يا تجربيات ناگوار و دردناک و يا از روي کنجکاوي ، تن به اثرات مخرّب مواد مخدّر مي دهند.با ظهور مدنيت جديد نوع انسان انتظار بيشتري از امنيت و رفاه دارند . و ليکن با افزايش فشار و بي ثباتي چنين توقعاتي پيچيده و بغرنج شده اند. مشکلات متداول سوء استفاده از مواد مخدّر و الکل ، به ويژه در ميان جوانان ، منعکس کننده اين تحوّل و رويداد بوده و نشانگر آن است که بسياري از نفوس از يک بحران دروني رنج مي برند.بر اساس ديدگاه امر بهائي بايد يک برنامة پيشگيري منظم (سيستماتيک ) و واقع گرايانه باتأکيد بر اهميت « نگرش » در روياروئي با مسائلي از قبيل الکليسم و سوء استفاده مواد مخدّر جهت مقابله بااين بحران ( دروني ) در نظر گرفت . دانشمندان علوم رفتاري « نگرش » را بيش از دانش وآگاهي براي اقدام به عمل مؤثر مي دانند. نگرش ها يا طرز تفکّر ها را در ايام اولّيه حيات مي آموزيم و به عنوان روش زندگاني آنها را اختيار مي کنيم و بر مي گزينيم . نگرش هاي اکتسابي نشان دهندة ارزش هاي فرد هستند و اين ارزش ها وي را به سوي رفتاري خاص از قبيل سوء استفاده از مواد مخدّر يا به يک زندگي فارغ از آن هدايت مي کند . تصوّر مي شود حقيقت فرد وراي بُعد جسماني وي باشد. بنابر اين استفاده از مواد مستي آور و شعف انگيز مانع ترقّي ذهن و روح انساني مي شود و مستقيماً با هدف و مقصود حيات انساني در تضاد است . در جوامع بهائي تأکيد خاصّي بر روي تعليم و تربيت اوّليه و حيات خانواده شده است. خانه به منزلة يک مکان ايده آل براي پيشگيري نخستين سوء استفاده از مواد مخدّر مشاهده مي گردد . کوهن(Cohen) باتأمل بر روي علل افزايش سوء استفاده از مواد مخدّر در جهان امروز ، از خود مي پرسد آيا جامعة انساني در يکي از بحراني ترين دوران تاريخ به سر مي برد و تشويق وعذاب به قدري فراگير و حاکم است که تودة مردم بايد مقادير فزايندة مواد مخدّر مواد محرّک زا ، دارو هاي آرام بخش (شامل الکل ) و ساير مواد شعف زا را براي زنده ماندن مصرف کنند .بر اساس اظهارات کوهن دوران هاي ناگوار و اندوهبار بسياري ، از قبيل سقوط امپراتوري روم ، سده هاي تاريک قرون وسطي و در اين اواخر دو جنگ جهاني ، در تاريخ به وقوع پيوسته است وليکن شواهد تاريخي صريحي وجود ندارد که بيانگر شدّت شيوع مشکلات ناشي از سوء استفاده از مواد مخدّر به اندازه زمان حاضر باشد. معهذا نوع انسان هرگز چنين فرصت هاي مطلوب جهت پيشرفت را نداشتند. به علاوه ناکامي ها و مصايبي که در درون افراد است تا محيط خارج موجب کشش افراد به سوي نوشيدن مسکرات و استفاده نمودن از مواد مخدّر مي شود . علاوه بر اينها کوهن احساس مي کند احتمالاً اين حقيقت باطني ، اگر چه هميشه با آنچه در بيرون رخ مي دهد ارتباط ندارد ، منعکس کنندة اوضاع و شرايط بيروني است .از نقطه نظر اين نويسنده ، شک و ترديد و عدم امنيت دروني فرد امکان دارد بازتاب آشفتگي و بي نظمي ظاهري باشد که از جمله عوامل کثيري هستند که مي توانند آغازي براي استفاده از مواد مخدّر باشند . جامعة کنوني در تحت تغييرات سريع است که خود اغلب موجب آشفتگي ،بي ثباتي و ترديد ، اضطراب و تنش مي گردد . مفاهيم و ارزش هاي قديمي کار آيي شان را دارند از دست مي دهند و مفاهيم و ارزشهاي جديد جايگزين آنها مي شوند . مقابله با فشار و استرس در اين دوران تغيير و تحوّل سريع يک روند ملال آور و يکنواخت است و استفاده از الکل و مواد مخدّر ، يک طريق جالب و وسوسه انگيز گريز از اين اوضاع و احوال محسوب مي گردد .در جوامع بهائي ، پيشگيري از سوء استفاده مواد مخدّر شامل همکاري و مساعدت بين فرد، خانواده و جامعه است . وظيفه فرداز نقطه نظر فرد ،اصول اساسي ذيل بايد تنظيم يک برنامه پيشگيري مورد توجّه قرار گيرد . احساس هدفمندي براي حياتبراي اينکه کاملاً به نظام اخلاقي متعهّد و پايبند باشيم ، بايد به عنوان يک فرد ، احساس هدفمندي در زندگاني بکنيم . بر طبق تعاليم امر بهائي مفهوم عشق الهي پايه و اساس به کارگيري انرژي حاصل از خود محوري فرد در مسير منافع و رفاه و سلامت ديگران قرار مي گيرد . خدمت به نفع و مصلحت نوع بشر وسيله و ابزار بسيار قابل ستايش براي محقّق ساختن اين علائق است . بهائيان تلاش مي کنند ديدگاه بشريت را وسعت ببخشند تا جوانب ماوراي «خود يا نفس» جسماني را مشاهده نمايد . همان گونه که يک مسافر از شهرها و کشورها بازديد مي نمايد و با ساير فرهنگ ها آشنا مي شود ، روح انساني در حيني که مسير تکامل خويش را طي مي کند ، از طريق تجربيات اين عالم خصوصيات و فضائل مشخّص و معيني را کسب مي کند . تجربيات تلخ و ناگوار زندگاني و امتحانات و افتتانات حيات شرايط سخت و دشواري را براي ترقّي و رشد فرد ايجاد مي نمايد . سوء استفاده از مواد مخدّر صرفاً سيري خيالي به عالم اوهام است بدون اينکه هيچ يادگيري يا بصيرتي حاصل گردد. احساس ارزشمندي فردعزّت نفس و احترام قائل شدن براي شأن و ارزش انسان نقش مهّمي را در رفتار و نگرش هاي مردم نسبت به خود شان ايفا مي نمايد . يکي از متداول ترين عوامل مؤثر در سوء استفاده از مواد مخدّر در سراسر عالم فقدان عزّت نفس است.احساس اعتماد به نفس و شأن و عظمت نسبت به وجود انساني را مي توان در دوران اوّليه کودکي پرورش داد و در سراسر حيات در حفظ آن کوشيد . گزارش شده است کودکاني که نگرش مثبت نسبت به خودشان دارند ، دوست دارند به نحوي عمل کنند که موفقيت هاي بيشتري نصيبشان گردد. آنها قادرند در برابر فشار و گرفتاري از خودشان استقامت نشان دهند و وفادار و متعهّد باقي بمانند. کودکاني که خودشان را خوب نمي بينند بالعکس عمل مي کنند . احتمال بيشتري مي رود که آنها تن به اثرات مخرّب سوء استفاده از مواد مخدّر بدهند. آزاديجامعه معناي آزادي را اشتباه ادراک نموده است. اين امر به ويژه براي سوء استفاده کنندگان مواد مخدّر که معتقدند حق دارند آنچه دلشان مي خواهد با جسم و ذهن شان انجام دهند صحّت دارد . بالعکس وابستگي آنها به مواد مخدّر بالمآل آزادي فردي را از آنها سلب مي نمايد. توانائي فرد در ارزشيابي واقع گرايانة اوضاع و احوال و به تعويق انداختن رضايت مندي آني ( لحظه اي ) به جهت هدف در آتية اياّم نشانه بلوغ است اطاعت و پيروي از معيارهاي اخلاقي اين قابلّيت را تقويت و موجب حفظ خويشتن داري و مهار نفس جهت متحقّق ساختن مقاصد شخصي مي گردد. اصل اساسي تمسّک به اصول و احکام حضرت بهاء الله ( مؤسس شريعت بهائي) سنگ زير بناي پيشگيري وجود سوء استفاده از مواد مخدّر و الکليسم در جوامع بهائي سراسر عالم است بر اساس تعاليم امر بهائي ، مصرف مشروبات الکلي ، دارو هاي مخدّر و مواد به جز ، به منظور درمان (پزشکي) ممنوع است . فرد بهائي به قوۀ ايمان متعهّد مي گردد از چنين اعمالي بپرهيزد . کار کردنفرد با محيط داراي رابطه اي پويا و مستمراً متغير است . در جوامع بهائي هر نفسي سخت در تلاش است تا در جميع جنبه هاي حيات به خصوص در علوم و هنر ها ممتاز باشد . مشارکت فعاّل در يک حرفه يا پيشه تشويق و کار با روح خدمت يک نوع عبادت محسوب مي شود . اين چنين مفهومي نيروي محرکّه رشد و خلاقيت فردي مي گردد و قوه استعداد و قابليت نهفته در فرد را براي خدمت به نوع انسان رها و آزاد مي سازد . به علاوه با يأس ، بي حوصلگي و احساس پوچي که اغلب در ميان نفوس معتاد به مواد مخدّر وجود دارد مبارزه مي کند. جهت يابي معنوي جهت يابي معنوي نفوس را مساعدت مي نمايد نگرش مثبت نسبت به خودشان و محيط شان پيدا کنند . در نتيجه مي توانند براي حيات و زندگاني معنا و مفهومي بيابند و بهتر با موقعيت هاي تنش زا برخورد نمايند. نقش خانواده در جوامع بهائي ، فراهم نمودن يک محيط سالم و تربيت فرزندان به نحو صحيح از اهمّيت بسيار زيادي جهت پيشگيري سوء استفاده از مواد مخدّر برخوردار است . يکي از وظائف والدين تعليم ارزشهاي اخلاقي و معنوي و مواجهه با حقائق ناگوار و سخت زندگاني مي باشد.آنها با احتراز از الکل و مواد غير مجاز مي توانند نمونه و الگوئي تعيين کنند تا نگرش کودکانشان را نسبت به آن مواد شديداً تحت تأثير قرار دهد. عشق و وحدت در خانواده به جهت داشتن روابط عالي بين اعضاء آن مي تواند قواي محرکّة يک شيوۀ مثبت و پويا نسبت زندگاني و مبارزاتش باشد . در چنين خانواده هايي کودکان مي آموزند استفادۀ الکل و مواد غير مجاز قابل قبول نيستند و مقابله با فشار و تنش حيات روزانه جزئي از تجربة ا نساني محسوب مي گردد که با رشد و بلوغ فردي همراه است . جامعه يکي از مهم ترين عوامل مؤّثرجهت از بين بردن سوء استفادۀ الکل و مواد مخدّر است . البتّه بايد فروپاشي و تجزية سيستم هاي ارزشي سنتّي (قديمي) از هم پاشيدگي مؤسسة ازدواج و خانواده و وابستگي بيش از حّد افراد به قواي مادّي و سياسي به عنوان منبع و مصدر امنيت را نيز مطرح کنيم. به علاوه خريد و فروش غير قانوني مواد و افزايش دسترسي به آنها و جلوه بخشيدن به مواد روا نگردان توسط رسانه هاي گروهي امر پيشگيري را پيچيده و دشوار نموده است . ذيلاً به بعضي از نکات مطرح شده اشاره مي شود که از لحاظ اجتماعي بايد براي ايجاد يک برنامه پيشگيري مورد توجّه قرار گيرد . بايد احساس عزّت نفس و شأن و وقار فرد را تقويت نمود و اعضاء خانواده را در مورد هدف و معناي حيات تربيت کرد . تعليم و تربيت اطفال نه تنها بايد شامل تعليم و تربيت جسماني و عقلاني باشد بلکه بايد جنبه هاي معنوي حيات را نيز در بر بگيرد. براي اينکه ترقي و توسعه رخ دهد لازم است نيازهاي مادّي و معنوي بشريت را بشناسيم . توسعة چشمگير تکنولوژي و مادي گرائي جامعة مدرن نه تنها موجب رفاه مادّي و جسماني قابل توجه گشته بلکه موجب فقدان آگاهي و بيداري روحاني هم شده . روش هاي برطرف نمودن مشکلات ناشي از مصائب و روابط انساني مادّه گرايانه و ماشيني شده و سخاوت مندي و بلند همّتي لازم براي پيشرفت و رشد شخصي را از دست داده اند . در نتيجه نفوس ارتباط شان را با نهاد واقعي خودشان از دست داده ا ند . بنابراين استفاده از مواد مخدّر مبادرت يا اقدام به برقراري مجدد اين ارتباط از طريق مواد شيميايي و حل و فصل مسائلي است که اساساً انساني و معنوي مي باشد . به عنوان مثال ، سرور کيفيتي انتزاعي است که مي تواند از طريق روابط اجتماعي و ميان فردي با معنا و هدفمند و مفيد حاصل و متحقّق گردد ، نه از طريق تلقين هاي ناشي از مواد مخدّر .افزايش« رقابت » در موفقيت هاي مادّي موجب تشويق يا تقويت مبارزه براي موفقيت و کاهش شکيبائي براي شکست گشته است . در نتيجه ، بعضي از نفوس که از لحاظ عاطفي احساس عدم امنيت يا بي ثباتي مي کنند به الکل يا مواد مخدّر پناه مي برند تا واقعيت تلخ شيوۀ رقابت گونة زندگاني را فراموش کنند . همکاري و مساعدت بايد جايگزين رقابت و مشورت و هماهنگي جايگزين مواجهه و درگيري و انزوا گردد. بدين نحو روح مشارکت و همدلي حاکم خواهد شد .تعليم و تربيت بايد همه سنين و کليه نفوس با زمينه هاي متفاوت اقتصادي را تحت پوشش قرار دهد تا بتوانند نگرش هاي مثبت تري را نسبت به جنبه هاي جسماني ، عاطفي ، عقلاني ، معنوي و اجتماعي سلامت و عافيت اتخاّذ نمايند . اين چنين تعليم و تربيتي بايد حس هدفمندي در زندگاني را پرورش دهد و نفوس را تشويق به انجام فعاليت ها در شغل ها يا حرفه هايشان بکند و ادراک نمايند اين گونه اقدامات براي سلامت و سعادت خودشان مؤثر است.تعليم و تربيت بايد کوشش نمايد جامعه را ترغيب کند حس بيگانگي و جدائي راکه منجر به سوء استفاده از مواد مخدّر مي شود از بنيان براندازد.جامعه بايد نفوس ، به ويژه جوانان ، را مساعدت نمايد احساس هويت خويش را پرورش دهند و در جستجوي راههاي مثبت باشند تا با بي حوصلگي و يأس مبارزه نمايند . جامعه مسئول فراهم کردن فرصت ها جهت تشويق و تحريص خلاقيت و کار مفيد است . جامعه بايد داروهايي را که مصارف پزشکي و علمي ندارند کمتر در دسترس قرار دهد و نفوسي را که به عنوان الگو يا نمونه خدمت مي کنند از قبيل مربيان ، چهره هاي سرشناس مهّم و رهبران جامعه را تشويق کند تا حيات سالم داشته باشند و مواد مخدّر استفاده نکنند . رسانه هاي گروهي بايد اطلاعّات و برنامه هاي تربيتي جهت پيشگيري از سوء استفاده از مواد مخدّر و الکليسم را در اختيار نفوس قرار دهند و براي مواد روانگردان تبليغات نکنند . بايد همکاري و مساعدت بين المللي را در جهت محدود نمودن کشت ، توليد ، توزيع و استفاده از مواد مخدّر به منظور اهداف پزشکي و علمي توسعه و ترويج يابد . برنامه هاي جاري سازمان ملل متحّد براي مهار و کنترل سوء استفاده از مواد مخدّر صرفاً زماني موفقيت آميز خواهد بود که جميع دول و کلّيۀ بخش هاي جوامع به نحوي راسخ و متين براي اين هدف مشترک با يکديگر فعاليت نمايند .