ديدگاه ديانت بهايي در مورد علماء راشدين ( متدين) و نقش آنها در هدايت مردم
نگارش :آواي عشق
حضرت بهاالله، موسس ديانت بهايي در يكي از آثار خود به نام" لوح دنيا " مي فرمايند:
" يا حزب الله ، علماي راشدين كه به هدايت عباد مشغولند و از وساوس نفس اماره ،مصون و محفوظ، ايشان از انجم سماءعرفان نزد مقصود عالميان محسوب . احترام ايشان لازم . ايشانند عيون جاريه و انجم مضيئه و اثمار سدره مباركه و آثار قدرت الهيه و بحور حكمت صمدانيه ."
و نيز مي فرمايند: " علمايي كه في الحقيقه بطراز علم و اخلاق مزينند، ايشان به مثابه راس اند از براي هيكل عالم و مانند بصرند از براي امم . لازال هدايت عباد به آن نفوس مقدسه بوده و هست."
. در ديانت اسلام، مردم توجه خاصي به علماء دين خود دارند در ديانت بهايي نيز توجه خاصي به علماء متدين شده است و بر اين اساس مسئوليت زيادي متوجه علماء است زيرا علماء راشدين يا به عبارت ديگر متدين ، مي تواند باعث هدايت مردم به سوي حق و حقيقت گردد . اگر چه مي توانند عامل ضلالت و گمراهي نيز باشند.اما عالمي هدايت كننده به سوي حق و حقيقت است كه هم به زيور علم و هم به زيور اخلاق ،آراسته و از وسوسه نفس اما ره بدور باشد .
"نفس اماره ،مراد نفوس پست اند كه تابع هوي و هوس بوده و بر حسب دستورات مهلكه ، انسان را وادار به كارهاي زشت مي كنند و بالاخره روح انسان را به اعتبار غلبه حيوانيت ، نفس اماره گويند." ( فرهنگ معارف اسلامي)
اما نقش علمايي كه به زيور علم و اخلاق آراسته و از وسوسه هاي هوي و هوس بدور اند، بسيار حساس و مهم است زيرا آنان به مانند چشم براي مردم و همچون سر براي هيكل عالم اند. همانطور كه سر و چشم ، مركز هدايت انسان است ، علماء متدين نيز موجب هدايت عالم انسان هستند . اما آنچه اين نقش را بيشتر حساس مي نمايد اين است كه همانگونه كه وجود هر گونه پرده و حجابي در جلو چشم ، مانع درست ديدن مي گردد و فرد را به گژ راهه مي كشاند ، به همان قياس وجود پرده و حجاب ، در قلب علماء كه به مثابه چشم عالمند، مي تواند مانع ديدن درست حق و حقيقت گرديده و جا معه اي را به گمراهي كشانند . پرده هاي متعددي مي تواند مانع ديدن حق و حقيقت شوند. از جمله علاقه به رياست وحرص و آز و طمع نسبت به دنيا و رتبه و مقامات دنيوي و يا رشك و حسادت .
حضرت بهاالله مي فرمايند: " اي پسران دانش، .چشم سر را پلك به آن نا زكي ، از جهان و آنچه در اوست بي بهره نمايد . ديگر پرده آز اگر بر چشم دل فرود آيد، چه خواهد نمود . بگو اي مردمان تاريكي آز و رشك (حسادت)، روشنايي جان را بپوشاند چنانچه ابر، روشنايي آفتاب را." (درياي دانش ص 6)
اما علمايي كه بدور از اينگونه حجابهاي دنيوي هستند، همچون ستاره اي روشن، در آسمان عرفان و شناسايي حق و حقيقت مي درخشند . هم خود، از نور حق و حقيقت روشنند و هم به ديگران، نور حقيقت را مي بخشندو موجب روشنايي وجود ديگران مي گردند. به مانند چشمه اي هستند كه آب حيات مي بخشند. پاك اند و به آلودگي هاي اطراف خود ملوث نشده اند . گفتارشان موجب زندگي و حيات در افراد و درجامعه است ، نه موجب آزردگي و پژمردگي و آزار و سر كوبي و ممات ديگران . ميوه اي نيكو هستند كه از درختي مبارك ،پديد آمده اند ، دريا يي از حكمت اند و نشانه اي از قدرت خداوند . اين است كه حضرت بهاالله در حق آنان مي فرمايند : " احترام ايشان لازم "
"اي دوست من. تو شمس سماء قدس منی(خورشيد آسمان پاک من هستی). خود را به كسوف دنيا ميالاي .
حجاب غفلت را خرق (پاره) كن تا بي پرده و حجاب از خلف سحاب (پشت ابر) بدر آيي و جميع موجودات را به خلعت هستي بيارايي . "
" مثل تو مثل سيف (شمشير) پر جوهري است كه در غلاف تيره ، پنهان باشد و به اين سبب ،قدر آن بر جوهريان مستور ماند . پس از غلاف نفس و هوي بيرون آي تا جوهر تو بر عالميان هويدا و روشن آيد . "
(كلمات مكنونه فارسي از حضرت بهاالله)
با سپاس از نویسنده
نگارش :آواي عشق
حضرت بهاالله، موسس ديانت بهايي در يكي از آثار خود به نام" لوح دنيا " مي فرمايند:
" يا حزب الله ، علماي راشدين كه به هدايت عباد مشغولند و از وساوس نفس اماره ،مصون و محفوظ، ايشان از انجم سماءعرفان نزد مقصود عالميان محسوب . احترام ايشان لازم . ايشانند عيون جاريه و انجم مضيئه و اثمار سدره مباركه و آثار قدرت الهيه و بحور حكمت صمدانيه ."
و نيز مي فرمايند: " علمايي كه في الحقيقه بطراز علم و اخلاق مزينند، ايشان به مثابه راس اند از براي هيكل عالم و مانند بصرند از براي امم . لازال هدايت عباد به آن نفوس مقدسه بوده و هست."
. در ديانت اسلام، مردم توجه خاصي به علماء دين خود دارند در ديانت بهايي نيز توجه خاصي به علماء متدين شده است و بر اين اساس مسئوليت زيادي متوجه علماء است زيرا علماء راشدين يا به عبارت ديگر متدين ، مي تواند باعث هدايت مردم به سوي حق و حقيقت گردد . اگر چه مي توانند عامل ضلالت و گمراهي نيز باشند.اما عالمي هدايت كننده به سوي حق و حقيقت است كه هم به زيور علم و هم به زيور اخلاق ،آراسته و از وسوسه نفس اما ره بدور باشد .
"نفس اماره ،مراد نفوس پست اند كه تابع هوي و هوس بوده و بر حسب دستورات مهلكه ، انسان را وادار به كارهاي زشت مي كنند و بالاخره روح انسان را به اعتبار غلبه حيوانيت ، نفس اماره گويند." ( فرهنگ معارف اسلامي)
اما نقش علمايي كه به زيور علم و اخلاق آراسته و از وسوسه هاي هوي و هوس بدور اند، بسيار حساس و مهم است زيرا آنان به مانند چشم براي مردم و همچون سر براي هيكل عالم اند. همانطور كه سر و چشم ، مركز هدايت انسان است ، علماء متدين نيز موجب هدايت عالم انسان هستند . اما آنچه اين نقش را بيشتر حساس مي نمايد اين است كه همانگونه كه وجود هر گونه پرده و حجابي در جلو چشم ، مانع درست ديدن مي گردد و فرد را به گژ راهه مي كشاند ، به همان قياس وجود پرده و حجاب ، در قلب علماء كه به مثابه چشم عالمند، مي تواند مانع ديدن درست حق و حقيقت گرديده و جا معه اي را به گمراهي كشانند . پرده هاي متعددي مي تواند مانع ديدن حق و حقيقت شوند. از جمله علاقه به رياست وحرص و آز و طمع نسبت به دنيا و رتبه و مقامات دنيوي و يا رشك و حسادت .
حضرت بهاالله مي فرمايند: " اي پسران دانش، .چشم سر را پلك به آن نا زكي ، از جهان و آنچه در اوست بي بهره نمايد . ديگر پرده آز اگر بر چشم دل فرود آيد، چه خواهد نمود . بگو اي مردمان تاريكي آز و رشك (حسادت)، روشنايي جان را بپوشاند چنانچه ابر، روشنايي آفتاب را." (درياي دانش ص 6)
اما علمايي كه بدور از اينگونه حجابهاي دنيوي هستند، همچون ستاره اي روشن، در آسمان عرفان و شناسايي حق و حقيقت مي درخشند . هم خود، از نور حق و حقيقت روشنند و هم به ديگران، نور حقيقت را مي بخشندو موجب روشنايي وجود ديگران مي گردند. به مانند چشمه اي هستند كه آب حيات مي بخشند. پاك اند و به آلودگي هاي اطراف خود ملوث نشده اند . گفتارشان موجب زندگي و حيات در افراد و درجامعه است ، نه موجب آزردگي و پژمردگي و آزار و سر كوبي و ممات ديگران . ميوه اي نيكو هستند كه از درختي مبارك ،پديد آمده اند ، دريا يي از حكمت اند و نشانه اي از قدرت خداوند . اين است كه حضرت بهاالله در حق آنان مي فرمايند : " احترام ايشان لازم "
"اي دوست من. تو شمس سماء قدس منی(خورشيد آسمان پاک من هستی). خود را به كسوف دنيا ميالاي .
حجاب غفلت را خرق (پاره) كن تا بي پرده و حجاب از خلف سحاب (پشت ابر) بدر آيي و جميع موجودات را به خلعت هستي بيارايي . "
" مثل تو مثل سيف (شمشير) پر جوهري است كه در غلاف تيره ، پنهان باشد و به اين سبب ،قدر آن بر جوهريان مستور ماند . پس از غلاف نفس و هوي بيرون آي تا جوهر تو بر عالميان هويدا و روشن آيد . "
(كلمات مكنونه فارسي از حضرت بهاالله)
با سپاس از نویسنده