تلاشهای یک ایرانی بهائی برای خدمت به بومیان وایو

 دانش آموزان گل این خبر خوش را بخوانید:

 اگر شما هم خوب درس بخوانید  میتوانید مثل آقای رضوانی به همنوعان خود کمک مؤثر کنید ازسختی کارها و تلخی روزهای ایران اندوهگین نشوید ، آلام  خود را در دریای خدمت و عشق به انسانها  غرق کنید و برای رسیدن به آرزوهای برازنده و بزرگ خود تلاش  کنید.

گزارشي كوتاه از چالش هاي يك ايراني براي باسواد كردن بوميان وايو
پنج‌شنبه 29 می 2008 - 9 خرداد 1387


گزارش خبرنگار ال تیمپو در مورد ایرانی ۸۱ ساله ای بنام حبیب رضوانی و منولد اصفهان است که در سال ۱۹۶۱ یعنی ۴۷ سال پیش برای با سواد کردن بومیان وایو به گواهیرا آمد. زمانی که اصولا مدرسه کمیاب بود و اگر هم بود از پذیرفتن بومیان وایو خودداری میکردند.

چالش هاي حبيب رضواني، يك ايراني با بيابان هاي گواهيرا براي با سواد كردن بوميان وايو (wayuu)

گزارش خبرنگار ال تيمپو در مورد ايراني ۸۱ ساله اي بنام حبيب رضواني و منولد اصفهان است كه در سال ۱۹۶۱ يعني ۴۷ سال پيش براي با سواد كردن بوميان وايو به گواهيرا آمد. زماني كه اصولا مدرسه كمياب بود و اگر هم بود از پذيرفتن بوميان وايو خودداري ميكردند.

توضيح اينكه گواهيرا يك منطقه كويري و بياباني در سواحل كارائيب كلمبيا و نزوئلاست. بوميان اين منطقه خود را وايو ميخوانند و جمعيتشان حدوداً ۵۰۰ هزارنفري ميشود. اين بوميان به دليل مبارزاتشان وهم منطقه نابارور و كويري هيچگاه به تصرف اسپانيائي ها در نيامدند و همچنان به زبان اجدادي خود صحبت ميكنند.

حبيب رضواني تصميم گرفت كه پاي پياده ازيك آبادي به آبادي ديگر برود تا به آنها خواندن و نوشتن بياموزد و درطول اين مدت موفق شده است ۱۲۰ واحد مدرسه كه ۳۰ واحد در ونزوئلا و ۹۹ واحد در كلمبيا است ايجاد كند و با آموزش ۲۰۰ معلم وايو ، تا كنون هزاران نفر از بوميان وايو  را سواد آموزي كرده است.
امروزه ،  آن واحد ها جاي خود را به موسسات بزرگتر آموزشي داده اند از جمله مركز آموزش كشاورزي (گلشن نو) كه ۳۰۰ دانشجو دارد و اولين فارغ التحصيلان آن دو سال بيش وارد بازار شدند. حق ثبت نام براي وايو ها فقط دو دلار است و ميز و صندلي هاي آن با آهن پاره هاي اسقاطي كه توسط رضواني خريداري شده ساخته شده اند.

حبيب رضواني در مصاحبه خود با خبرنگار روزنامه ال تيمپو از سختي كار در روزهاي اول ميگويد:
اوائل كار قانع كردن اينكه بيايند خواندن و نوشتن ياد بگيرند خيلي سخت بود، بزچراني كه به خواندن و نوشتن نياز ندارد. روزهاي اول با يك مترجم محلي كه زبان وايو ها را ميدانست از يك آبادي به ابادي ديگر ميرفتم اما هيچكس علاقه اي به سواد آموختن نداشت. براي جلب نظر بچه ها وبراي قلم به دست دادن آنها ازهمه شگردي استفاده ميكردم، برايشان آب نبات ميبردم ولي فايده نداشت تا اينكه متوجه شدم بايد خودشان را درگير كنم و يكي از آنها را كه خواندن و نوشتن بلد بود استخدام كردم تا به خواهران و اقوامش خواندن و نوشتن بياموزد و چند هفته بعد اولين كلاس درس تاسيس شد. كم كم ياد گرفتم به زبان وايو صحبت كنم و موفق شدم به يكي از اصول دين بهائی ( مذهب رضواني ) كه كمك به ديگرانی است كه به آموزش دسترسي ندارند را عمل كنم.
امروزه روز حبيب رضواني بيرمردي با عينك ذره بيني، سري بي مو و پاهائي كه به رنگ شن هاي كويراست كم كم بازنشسته شده است و بجز در مواردي نادر كه به بوميان وايو انگليسي ياد ميدهد آموزگاري را كنار گذاشته و بيشتر به سرپرستي مركز آموزش كشاورزي خود مشغول است كه ۱۱ سال است رسميت يافته.

بزرگترين دغدغه خاطر او فارغ التحصيلان اين مركزهستند ميگويد " ما يك مركز آموزش كشاوزي هستيم اما در منطقه گواهيرا آب نيست وگرنه وايو ها به هيچكس محتاج نبودند". ....

امير حسين فطانت
بوگوتا ۲۵ مي ۲۰۰۸

منبع خبر: http://www.iranianuk.com/article.php?id=28272

و یا:

http://www.unlockedbrowser.info/index.php?q=aHR0cDovL3d3dy5pcmFuaWFudWsuY29tL2FydGljbGUucGhwP2lkPTI4Mjcy


با سپاس از کاوه که از کانادا این خبر خوب را ارسال کرد

ورقا