تاریخنگاری دروغین در کتابهای درسی دانش آموزان و دانشگاهیان 1

دانش آموزان عزیز

همۀ افراد روشن ضمیر و معلمان فرهیخته می دانند که دروغگویی و تحریف تاریخ چه عواقب شومی برای یک ملت دارد. از قبل به نمونه هائی از آن اشاره شد. حال همان گونه که وعده داده بودم در این بخش مستقیما به پاسخگویی در مورد دروغ هایی می پردازد که در کتاب های درسی شما وارد شده است. جان و روان ما ,  از رنج هایی که شما دانش آموزان عزیز و معلمان پاک نهاد برای خواندن و شنیدن این متون خلاف واقعیت متحمل می شوید، مجروح است. چه می توان کرد؟ قلم در دست تاریخ پژوهان راستین و نویسندگان باتقوا نیست. 

 

 ما مراتب تأسف عمیق خود را از اعمال مسؤولانی که مرتکب چنین فاجعه ای زیانبار می شوند، ابراز می داریم و در پاسخ به این سهل انگاری آزار دهنده و درج مطالب دروغین در کتاب های درسی کوشش می شود حق مطلب با مساعدتِ فرهیختگان و دانشمندان ایرانی به شایستگی ادا شود.برای جایگزینی حقیقت و پاسخ به این شبهات بی پایه ابتدا از آثار نویسندگان غیر بهائی و سپس از آثار و کتب بهائیان استفاده خواهد شد. تا قلوب مشتاق حقیقت پرستان و حقیقت جویان را در این کویر گداخته از بی انصافی، از چشمه های حقیقت سیراب نما ید و مشتاقان راستی و درستی را جانی تازه بخشد.

در کتاب تاریخ سال سوّم دورۀ راهنمایی تحصیلی، صفحۀ 43، چنین آمده است:

فرقه سازی استعمار

"حکومت های انگلیس و روس ز وحدت مسلمانان در ایران به شدت وحشت داشتند؛ از این رو، کوشیدند تا در میان مردم تفرقه بیندازند و یگانگی آنان را از بین ببرند. یکی از کارهای آنان در تفرقه اندازی، سوء استفاده از فتنه و آشوب هایی بود که بنیان گذاران فرقه ها و مذاهب دروغین ایجاد می کردند. از جملۀ این مذهب های دروغین، بابیگری و بهائیگری بود. سید علی محمد، بنیانگذار فرقۀ بلبیه، ابتدای ادعای بابیت کرد (باب در اصطلاح این فرقه به کسی گفته می شد که خود را واسطۀ ارتباط مردم با امام زمان علیه السلام می دانست). وی کمی بعد با صراحت خود را مهدی موعود خواند و سرانجام ادعای پیامبری کرد. فرقۀ بابیه از طرف روسیه و انگلستان مورد حمایت واقع شد. به دنبال آشوب هایی که بابیان در چند شهر به راه انداختند، سید علی محمد باب به دستور امیرکبیر، صدر اعظم ایران اعدام شد. میرزا حسینعلی نوری، شاگرد باب که به خود "بهاء" داده بود، مدتی بعد خود را پیامبری جدید خواند و بعد ادعای خدایی نمود و فرقۀ بهائی را به وجود آورد که این فرقه نیز مورد حمایت انگلستان بود". (در پاورقی آمده: در حال حاضر مرکز بهائیان در اسرائیل است و نیز عکس شمس العماره یا بنای خورشید، ساخته شده در دورۀ ناصرالدین شاه قاجار بدون هیچ ربطی زیر  مطلب  فوق چاپ شده است).

 

و نیز در کتاب درسی تاریخ ایران و جهان (2)، نظری (رشتۀ ادبیات و علوم انسانی)، سال سوم آموزش متوسطه، صفحۀ 144 چنین آمده است:

" .... در عصر قاجار برخی از فرقه های مذهبی نیز موجب آشوب و بلواهایی در کشور شدند. دولت های استعماری، مخصوصا انگلستان در این آشوب ها نقش مستقیم یا غیر مستقیم داشتند. از آن جمله آشوب رهبر فرقۀ اسماعیلیه (آقاخان محلاتی) و فتنۀ سید علی محمد باب بود که برای مدتی در زمان محمدشاه و ناصرالدین شاه، حکومت قاجار را به خود مشغول کرد."

 

 ورقا برای پاسخ به این  دو خبط  تاریخی، در این نوبت به نقل از مطالب نویسندگان غیر بهائی که در ایران در بین فرهیختگان و صاحب نظران دارای اعتبار و امتیازی هستند،  می پردازد و سپس در شماره های بعدی از آثار و متون بهائیان برای ترسیم و تحکیم واقعیت های تاریخی، بهره می جوید.

 

حال با هم  به مقالۀ ارزشمند "توهم توطئه" اثر احمد اشرف در فصلنامۀ فرهنگی و اجتماعی گفتگو، شمارۀ 8 به آدرس اینترنی زیر مراجعه میکنیم. لطفاً به ذیل واژۀ توهم توطئه مراجعه کرده و فایل پی دی اف موجود را دانلود نمایید. مقدمۀ آقای کاوه بیات نیز شایان تأمل است.

 

http://www.goftogu.net/?id=100&num=8

 

هر چند تعدادی از شبه تاریخ نگاران معاصر وابسته به حکومت که میدان و قدرتی یافته اند (مانند عبدالله شهبازی ها)، کوشش کرده اند توهم توطئه، این بیماری ریشه دار در ایران را کم رنگ و یا غیر معتبر جلوه دهند، اما مردم روشن ضمیر ایران به راحتی می توانند شواهد عینی بسیاری از این بیماری مصیبت بار را از زمانهای دور تا تاریخ معاصر ما، در فرهنگ اجتماعی و سیاسی ایرانیان بیابند.

با ورقا به جستجوی حقیقت بیائید.