یادداشتی چند در رد ادّعاى میسن ریمى 3

یادداشتی چند در رد ادّعاى میسن ریمى 3

 

   على نخجوانى       

ادّعاى دوم

  ميسن ريمى اظهار ميدارد كه سروری که حضرت ولى امر الله در تلگراف 9 ژانويه 1951 بمناسبت تشكيل شوراى بين المللى ابراز نمودند نشان دهنده اهميتى است كه حضرت ولى امرالله به رئيس آن شورا ميدادند.

متن بيان مبارك كه اساس اين ادّعاء ميباشد چنين است:

"با قلبى شاکر و مسرور تشكيل شوراى بين المللى را كه پس از مدتها انتظار بوجود مى آيد تهنيت ميگويم.  اين تأسيس را تاریخ به منزله بزرگترين رویداد عهد دوم عصر تكوين دور بهائى خواهد ستود.


رویدادی که از آغاز ظهور نظم اداری امرالله بعد از صعود حضرت عبدالبها و وقایع شکوهمند دوران هیاکل مقدّسه امر الهی هیچ واقعه ی دیگری بالقوه به اين درجه از اهميت نبوده است. و بعد از اقدامات باهره جاودانى در دوره مبشر و شارع و مركز ميثاق اين تأسيس رتبه ثاني را حائز است".[1]

 

جواب اين ادّعاء

حضرت ولى امرالله سرور خود را براى تشكيل اين شوراى بين المللى كه پس از مدتها انتظار بوجود آمد ابراز داشته اند. در همان تلگرام نيز تأكيد ميفرمايند كه يكى از دلائلى كه باعث چنين تصميمى شد: "درجه رشد كنونى محافل نه گانه مليه كه با كمال جديت در سراسر عالم به خدمات امريه قائمند[2]" بود. بر اساس همین تلگرام، این تصمیم مبیٌن مهمترین پیشرفت در نظم اداری بهاءالله در سی سال اخیر محسوب میشود.[3]". حضرت ولى امر الله مسرور بودند زیرا تشکیل شورا سر آغاز فعالیتی در سطح بين المللى بود. داربستی که فوق آن قبه ای مرتفع خواهد شد. هر چند این قبه، بیت العدل اعظم الهى، باید با مصالحی قطعى و دائمى ساخته شود. با وجود این حضرت ولى امرالله خرسند بودند که این داربست گواهى ميداد که قبّه بر روى آن مرتفع خواهد شد.  تمام اینها هیچ ربطى با اعضاى شورا نداشت.

 

 

ادّعاى سوم

زمانیکه حضرت ولى امر الله صفت "جنينى" را براى توصيف شوراى بين المللى بكار میبرند میبایست اين صفت را بر اساس بيان حضرت عبد البهاء در مورد جنین تفسير نمائيم. بيان مبارک در اين مورد اين است: "در بدايت جنين داراى جميع كمالات و نيروهاست. لكن اين قوه نامرئى است و بتدريج ظاهر ميگردد16".

 

پاسخ به اين ادّعاء

صحيح نيست كه واژه اى را از متن یا بافت اصلى خود خارج كرده، بطور انتزاعی تفسير کرده و از آن نتيجه گيرى كنيم. حضرت ولى امرالله مقصود از جنين و مرحله جنينى را در همان تلگرام و حتى در همان عبارت توضيح ميفرمايند، عبارتى كه طرفداران ميسن ريمى ميخواهند توجه را بآن جلب نمايند. عین بیان مبارک به شرح زیر است.

"بر اين وظائف (وظائفى كه قبلا تعیین شده است: تماس با مسؤلين حكومتى اسرائيل، کمک به ساختمان مقام اعلى و غيره) وظایف دیگری در جریان تکلمل این نخستین مشروع بین المللی جنینی افزوده خواهد شد. وظایفی كه شاخص تبدیل این مشروع به یک داد گاه بهایی به رسمیت شناخته شده، تبدیل آن به یک هیئت انتخابی، شكوفا شدنش با تاسیس بیت العدل اعظم و تحکیم و تقویت نهایی اش از طریق تأسیس موسّسات یاری دهنده متعدّدی که مرکز اداری جهانی را تشکیل میدهد خواهد بود[4]"

اين عبارت كه شوراى بين المللى بهائى را چون جنين بيت العدل اعظم توصيف ميكند، مراحلى را كه اين شورا بايد بگذراند تا مبدّل به بيت العدل اعظم شود بر میشمارد. يعنى محکمه بهائى؛ هیأتى منتخب ان چنانکه باید و شاید: هیئتی که هميشه شوراى بين المللى ناميده خواهد شد و مآلاً تأسیس سپس بيت العدل اعظم منتخب به نوبه خود مؤسّسات یاری دهنده خواهد داشت. شايان توجه و دقت است كه حضرت ولى امرالله از واژه تبدیل براى توصيف مرحله اى كه شورا "هیأت منتخب ميگردد" استفاده فرموده اند.

همچنين حضرت ولى امرالله به نظم ادارى چون جنين نظم جهان آراى حضرت بهاءالله اشاره میکنند. آيا رؤسا يا اعضاى چنين مؤسّساتى كه جنين را تشكيل ميدهند در مؤسّسات نظم جهانى آينده در مناصب خود باقى خواهند ماند؟  حضرت ولى امرالله با استفاده از واژه مرحله جنينى در رابطه با شوراى بين المللى هيچ امتياز ويژه اى به اعضاء يا رئيس آن اعطاء نفرموده اند.

 

ادّعاى چهارم

حضرت شوقى افندى در كتاب "دور بهائى" اظهار داشته اند: ولى امرالله عبارت از "نفسى كه در اين ظهور اعظم بر حسب اصل توارث بر كرسى ولايت جالس است".[5]   ادّعا شده است كه ميسن ريمى بعنوان رئيس شوراى بين المللى وارث حضرت شوقى افندى محسوب شده و ضامن استمرار ولايت امراست.

 

پاسخ به اين ادّعا

ميسن ريمى و پيروانش از خلائى كه بعد از صعود حضرت شوقى افندى ايجاد شده استفاده كرده و ما را وادار به قبول هر جانشينى مينمايند. 

همانطور كه قبلا خاطر نشان ساختيم وظيفه رئيس شوراى بين المللى موقت هيچگونه ارتباطی با تعيين يک وارث يا جانشين ولى امرالله ندارد. مطابق الواح وصاياى حضرت

عبد البهاء ولى امرالله بايد پسر ارشد يا يكى ديگراز پسرهايش يا بهتر بگویيم از اولاد ذكور دودمان حضرت بهاء الله (اغصان) باشد و به شرايط ضرورى روحانى اين وظيفه والا تحقق بخشد. بنابراين جانشين ولى امرالله بايد از "سلاله مقدّس" باشد كه در الواح وصاياى حضرت مولى الورى توصيف و تجويز شده است. اين قيد و شرط نسبت جسمانى جانشين ولى امرالله با سلاله مقدس به قلم حضرت شوقى افندى نیز تأييد گشته است. در كتاب دور بهائى " نه تنها عامل اصلى توارث بلكه اصل تقدم ولد ارشد"[6]  مذکور است.

روشن و آشكار است كه حضرت شوقى افندى نميتوانست ميسن ريمى را بعنوان وارث خود معين فرمايد زيرا نه ولد ارشد، نه يكى از پسران ديگر، نه از سلاله حضرت بهاء الله (غصن) و نه شخصى است كه شرايط لازمه "تقدم ولد ارشد" را بجا آورد.  پس ايشان او را بر نگزيده اند.

 

 



 ترجمه به مضمون، تلگرام 9 ژانویه 1951حضرت شوقی افندی[1]

[2]  ترجمه به مضمون

[3] ترجمه به مضمون

[4]  ترجمه به مضمون تلگراف 9 ژانويه 1951 حضرت شوقى افندى

[5]  حضرت شوقى افندى كتاب دور بهائى ص 88،  نشر آلمان، لجنه ملى نشر آثار امرى به زبانهاى فارسى و عربى

 [6]  ایضاً، ص 77