می پرسم، می فهمم، بعد می گویم

بچه ها الله ابهی،

اسم من سعید است و کلاس دوم راهنمائی هستم.چند ساعتی است که از مدرسه آمده ام و می خواهم اتفاقات امروز را بنویسم. هم از آن جهت که برایم مهم است هم از آن جهت که به درد دوستان دیگری که دارم بخورد.اولش غمگین تر از همیشه بودم حسابش را بکنین آدم را بیاورند سرکلاس (عقیده و ایمانت را بپرسند) هر چه دلشان بخواهد به ایمانت، عقیده ات، خانواده ات بدی بگویند، تهمت بزنند و توهین کنند.

تحقیر کنند مگر آدم چقدر طاقت می آورد. آهسته دستم را بلند کردم و وقتی اجازه داد گفتم من یک بهائی هستم و بنابراین مطمئنم و با همه وجود یقین دارم اینهایی که شما گفتید حقیقت ندارند. شاید برای کسی که در محیط بهائی، تعالیم بهائی، جلسات بهائی و روش زندگی بهائی را ندیده باشد این صحبتها شک ایجاد می کند و سوءتفاهم به وجود بیاورد. ولی من که الان روبروی شما ایستاده ام بهائی بودن را با همه وجودم با گوشت و پوست و استخوانم تجربه کرده ام و می دانم که هیچکدام از اینها حقیقت ندارند.آقایی که امروز بجای معلم آمده بود و خودش را آقای روحانی معرفی می کرد حرفم را قطع کرد و گفت مگر تو بهائی هستی؟ گفتم بله. به محض شنیدن این جمله گفت ببین وظیفه من این است که روشنگری کنم و این مطلب را در میان بگذارم و به بچه ها بگویم که از شما و فکر شما و حرفهای شما دوری کند.یکی از بچه ها پرسید آقا بهائی ها که خدا را می پرستند و انسانهای خوبی هستند.آن آقا گفت ممکن است به نظر خوب برسند ولی آنها می گویند که دین جدیدی آمده در حالی که حضرت محمد آخرین پیامبر خداست و بعد از او هیچ پیامبری نخواهد آمد ما به خاتمیت پیامبر اسلام عقیده داریم. اینها می گویند بعد از اسلام پیامبر و دین جدید آمده است و یک آیه قرآن را خواند و بعد از آن زنگ خورد و همه از کلاس بیرون آمدیم.یکی دو تا از بچه ها زنگ تفریح پیش من آمدند و گفتند تو جواب آن آقا را چه می دهی؟ خاتمیت پیامبر اسلام چه می شود؟ و .....برای همین می گویم اولش غمگین شدم چون جواب سؤال آنها را نمی دانستم و نمی دانستم چه جوابی بدهم. ولی به آنها گفتم اینکه جواب سؤالی را من نمی دانم اشکال من است نه دین من. ولی «می پرسم بعد می گویم».اینطور هم اشکال من رفع شده و هم جواب سئوال های روحانی را داده ام.امشب می خواهم از پدرم بپرسم که «خاتمیت یعنی چه و اعتقاد بهائیان درباره ی آن چیست؟آه زنگ را زدند پدرم است من باید بروم و از او بپرسم امیدوارم او بلد باشد چون اگر بلد نباشد او هم باید فرمول مرا انجام دهد و بگوید می پرسم، می فهمم بعد می گویم.بچه آیا برای شما هم در مدرسه سؤالاتی راجع به دیانت بهائی پیش آمده که جواب آن را نمی دانستید؟ چه سؤالاتی؟ این ها را برای من بنویسید تا بتوانیم بیشتر با هم حرف بزنیم. بی صبرانه منتظر نامه هایتان هستم. روی پاکت دربسته نامه تان بنویسید «نامه یک دوست، می پرسم» ضمناً اسم خود و شهرتان را فراموش نکنید.

فعلاً خدا نگهدار