عکس العمل نوریزاد به فتوای رهبر محترم در حکم نجاست بهائیان

دانش آموزان گرانقدر در پی همراهیها و همدلی های هموطنان شریف در حمایت از اقلیت بهائی و اعتراض به رفتار های شرم آور برخی مسؤلین نظام، در پس پرده های سکوتِ قوّه ی قضائیه و یکّه تازی وزارت اطلاعات، و بازتاب گسترده ی اقدامات مردمان شریف و هنرمندی چون محمد نوریزاد، علامه زاده و محسن مخمل باف و بیانیه هائی امضا شده توسط بسیاری از روشنفکران ایران زمین در رسانه های داخلی وخارجی، که منجر به افزایش محبت هموطنان ایرانی به بهائیان ستمدیده شد. متأسفانه برخی افراد را خوش نیامد و شراره های ناشکیبائی و عدم مدارا بار دیگر شعله ور شد و منجر به تکرار دوباره فتوای ایت الله خامنه ای شد. اما باز مردم بیدار دلی چون محمد نوریزاد تاب نیاورده و در کمال حیرت در پی پاسخ به این فتوی برآمدند که حمایت عالمان دینی را که دارای حکم اجتهاد هستند چون عبدالحميد معصومي تهراني را در پی داشت. او در قالب کسب تکلیف به طرح مسائلی پرداخت که روشنگر و تأمل برانگیز است و اساسا موضوع فتوی را به چالش می کشد. بدین لحاظ چون پایه و اصل طرح این قضیه، به گزارش شبکه ی من و تو سنخیتی با مسئله دانش آموزان داشت لذا هر دو مطلب منتشر شده در این باره نقل میگردد. امید است روشنگر و راه گشا باشد. گزارش شبکه من و تو: http://www.manoto1.com/news/news10640/news10601 اجتناب از هرگونه معاشرت با «فرقه‌ ضالّه‌ مضلّه بهاییت» آیت الله خامنه ای پیروان بهاییت را «نجس و دشمن دین و ایمان» خوانده است و بر لزوم اجتناب از معاشرت با آنها تاکید کرده است. او در پاسخ به استفتایی در خصوص تماس دانش‌آموزان مسلمان با دانش‌آموزان بهایی در مدارس اظهار داشته است: «همه پيروان فرقه گمراه بهائيت محکوم به نجاست هستند و در صورت تماس آنها با چيزى، مراعات مسائل طهارت در رابطه با آنها، نسبت به امورى که مشروط به طهارت است، واجب است.»ضدیت با بهاییان مساله‌ای دیرینه در ایران است که در سال‌های اخیر شدت یافته است. بهاییان ایرانی از تبعیض فراگیر رنج می‌برند و از حقوق اساسی شهروندی محروم هستند. در اصل سيزدهم قانون اساسی آمده است: «ايرانيان زرتشتي، كليمي و مسيحي تنها اقليت هاي ديني شناخته مي شوند كه در حدود قانون در انجام مراسم ديني خود آزادند و در احوال شخصيه و تعليمات ديني بر طبق آيين خود عمل مي كنند.»به این ترتیب، در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به این دلیل که بهاییت کتاب آسمانی ندارد مذهب محسوب نشده و پیروان آن نیز مانند زرتشتیان، مسیحیان و یهودیان جزو اقلیت‌های مذهبی محسوب نمی‌شوند و از حقوق یکسان برخوردار نیستند.نقض سازمان یافته‌ی حقوق بهاییان ایرانی در حالی صورت می‌گیرد که در ماده‌ی ۲ اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر که ایران نیز آن‌را با عضویت در سازمان ملل پذیرفته است، آمده «هر کس می تواند بی هيچ گونه تمايزی ، به ويژه از حيث نژاد ، رنگ ، جنس ، زبان ، دين ، عقيده ی سياسی يا هر عقيده ی ديگر و همچنين منشاء ملی يا اجتماعی ، ثروت ، ولادت يا هر وضعيت ديگر ، از تمام حقوق و همه ی آزادی های ذکر شده در اعلاميه حقوق بشر بهره مند گردد».حق تحصیل در مراکز آموزش عالی یکی از این حقوق است که فرزندان بهاییان ایرانی از آن محروم هستند و این در حالی است که مطابق از اصل۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، «همه ملت» از حق تحصیل در کشور برخوردارند. نامه ی محمد نوری زاد: http://nurizad.info/?p=22226 فرقه ی ضالّه ی مضلّه (محمد نوری زاد) ارسال شده توسط: محمد نوری زاد در تاریخ دهم مرداد ۱۳۹۲ فتاوایی که اخیراً ازجناب رهبری منتشرشده، نشان می دهد که مراتب علمی ای که درمیان مراجعِ ما دست بدست می شود – حتی درابتدایی ترین وجهش – به آنچنان سکته ی دردناک مغزی ای فروشده است که بیرون خزیدن ازاین ورطه ی هولناک، مگربه سوختن وهدرشدن وبخاک افتادن دهها نسل ایرانی و شیعی میسر شود. من اول بارکه این فتاوا را دیدم گمان بردم که مطایبه ای و طنزی صورت پذیرفته است وجماعتی ازسرِ شوخی ومزاح سربسرِحضرت ایشان گذارده اند. تحقیق که کردم دیدم نخیر، سرِ چشمه، ”خبرگزاری تسنیم” است که همت کرده وبه جمع آوری تازه ترین فتاوای رهبر مسلمین جهان دست برده است. واین یعنی: کمی آنسوتر، فتاوای دیگری ازاین دست نیزیافت می شود بیا وببین درمیان این فتاوای بهت انگیزوپت وپهن وکاملاً مناسب حال بشرِهزاره ی سوم، دیدم جناب ایشان افاضه فرموده اند: "….. گزارش دادن ظلم مسئولین به مراکز و مراجع مسئول براى پیگیرى و تعقیب، بعد از تحقیق و اطمینان نسبت به آن اشکال ندارد و حتّى اگر از مقدمات نهى از منکر محسوب شود واجب مى‌گردد، ولى بیان آن در برابر مردم وجهى ندارد، بلکه اگر موجب فتنه و فساد و تضعیف دولت اسلامى شود حرام است...." من همچنان به شوخی بودن خبراین فتوا وسایرفتاوای منتشرشده درخبرگزاری تسنیم امید دارم. وگرنه اگراین خبردرست باشد واین فتاوا ازجانب ایشان صادرشده باشند، باید نشست وخاک همه ی عالم را ذره ذره جمع کرد ویکجا برسرافشاند وازخدای خالقِ عقل تا خود قیامت پوزشخواهی کرد. درباره ی فتوای فوق بگویم: چهار ستون این فتوای معکوس، برمفسده استواراست. یعنی مغز و متن این فتوا، هم درادامه ی پروژه ی مستمرِخرکردن مردم است، وهم به زیر بغل مسئولین پلید ودزد وآلوده ی دولت اسلامی داربست زدن. بازدیدم جناب ایشان همچنان درعرصه ی افتاء برنجس بودن وممنوعیت معاشرت با اهالیِ فرقه های ضالّه ی مضلّه اصرارمی ورزند، بدندیدم من نیز به یک فرقه ی ضالّه ی مضلّه ی مشخص وپرآوازه اشاره کنم تا رسماً پاسخ ایشان را دراین خصوص استفتاء کرده باشم. پس برای این که پرسش من درمیان هیاهوهای اخیرگم نشود، به مختصری ازمفصل بندی پرسش خود اشاره می کنم وچشم براه پاسخ جناب ایشان می مانم: “…… کسب نظرمحمد نوری زاد – مسلمان – شیعه ی اثنی عشری – ساکن تهران – ازمرجع گرانقدرعالم تشیع جناب حضرت آیت الله العظمی جناب آقا سیدعلی خامنه ای دامت افاضاته درباره چگونگی معاشرت ومعامله با فرقه ی ضالّه ی مضلّه ای که درزیربه مختصری ازشاکله ی ضلالتش اشاره می شود …. : " حضرت آیت الله، یک: این فرقه، دربهمن ماه سال پنجاه وهفت تأسیس گردید و ازهمان بدو تأسیس به آدمکشی روی برد ودریک ماراتن بزرگ وبی حساب وکتاب، به کشتارمخالفین خود پرداخت. اگرمایل باشید شخصاً شما را برسرِگورهای تک نفره و دستجمعیِ این مخالفین خواهم برد تا بدانید این فرقه ازهمان ابتدا به نوشیدن خون حریص ترازفروبردن اکسیژن بوده وهست. دو: این فرقه با خلق شعارهای رنگینی چون نه شرقی نه غربی، به فریبکاری بزرگی دست برد. جوری که بلافاصله هم درآغوش غرب افتاد وهم اجازه داد گاوی باشد: نه تنها برای شیرنوشی، که برای زنده خواری شرق با محوریت روسیه وچین. سه: این فرقه ازبدو پیدایش، به اموال مردم جوری نگریسته است که ما معمولاً به ارث پدری خود می نگریم. این فرقه دردزدی ومصادره وبالاکشیدن اموال مردم به خلقِ شگردهای کم نظیرتاریخی توفیق یافته است که اگرمشتاق باشید درمرقومه ای مجزا به فهرست مطولی ازاموال بالاکشیده شده ی مردم اشاره خواهم کرد. چهار: این فرقه بجای همراهی وهمدلی با مجامع جهانی وطرح دعواهای خود درکانون های حقوقی بین المللی وبجای فرابردن عقلانیت بجای شعار، به جنگی هشت ساله با همسایه ی غربی خود فروشد وبه وساطت عقلای جهان اعتنا نکرد ودرآن هشت سال تلخ وطولانی، عظیم ترین منابع انسانی وعاطفی وپولی وحیثیتی مردم را به باد داد. بزرگان این فرقه، هرگزبه جان ومال مردم بها ندادند وتلاشی نکردند که: یک روز– آری یک روز – اگراین جنگ زودترپایان پذیرد، یک انسان کمتربه خون می غلتد، یک عاطفه کمترخراشیده می شود، یک زندگی کمتر متلاشی می گردد، یک حیثیت کمترخدشه برمی دارد، ویک اسکناس کمترمی سوزد. پنج: این فرقه بنای بقای خود را برترسانیدن مردم نهاده است. سانسورمی کند بوفور. زندانی می کند بوفور. به حریم خصوصی مردم سرفرومی کند بوفور. نمایندگان مجلس را به گله ای بُزبدل می کند بوفور. قاضیان مرعوب ومأمورتربیت واجیر می کند بوفور. شش: رهبراین فرقه بیست وچهارسال است که به هیچ پرسش مردم پاسخ نگفته وبه این که:…..آقا جان، طبق قانون قراربود پنج سال نه ده سال رهبرباشی نه مادام العمر، بس است دیگرتورا به جدت…..، هیچ اعتنایی نکرده است. هفت: رهبراین فرقه تمامی سرنخ های مملکت را به اراده ی خود بند کرده است ودرازای همه ی اختیاراتی که برای خود بلوکه کرده است کوچکترین اعتنایی به شأن پاسخگویی نکرده ونمی کند. یعنی نمی شود به رهبراین فرقه گفت: آقاجان، مسئولی گفته اند ومسئولیتی گفته اند وقانونی وپرسشی وپاسخی. هیچ. رهبراین فرقه اما با همان اختیاراتی که برای خود بلوکه کرده است، یک تنه بجای هفتاد میلیون نفرسخن می گوید ویک تنه بجای همانان تصمیم می گیرد. هشت: دستگاههای مخوف رهبراین فرقه وبازوهای نظامی اش تا توانسته اند هم آدم کشته اند وهم قاچاق کرده اند وهم مردم را زده اند وزندانی کرده اند ومالشان را بالا کشیده اند. نه: رهبراین فرقه شخصاً دست به جیب مردم برده وپولهای آنها را برداشته وبه جاهای مختلف بذل وبخشش کرده است. بویژه بخش هنگفتی ازپول مردم را درقمارهسته ای باخته وبخشی دیگررا به جیب بشاراسد قاتل تپانده است تا پیش چشم اسراییلِ لمیده برصندلیِ عقل، سوریه را شخم بزند. ده: رهبراین فرقه وسیستم پلیسی ای که برکل کشورمسلط کرده، زبان مردم را دریک پروژه ی ملی به لکنت انداخته وبا زندانی کردن رهبران مخالفان، نه که هیچ مفری برای صلح وآشتی وهمدلی وگذشت ومدارا قائل نشده بل با برکشیدن آدمهای کودن ونا متعادل، کشوررا به هزارتوی فلاکت وبیماری های اخلاقی وبدهکاری وبیکاری وتحریم های بین المللی فروفرستاده وسرمایه های بی بازگشت کشوررا تباه فرموده است. یازده: سیاست های این فرقه، باعث شده که شعله ی علم وفناوری درکشور فروکشیده شود وبجای آن خرافه ورسم مداحی و رویه های مبتنی برریاکاری فزونی بگیرد. اجباردرمظاهرسطحی دین بصورت ملی درآمده ومردمان مجبورند به گونه ای تظاهرکنند که: مفتیان وعلامگان پوک مغزاین فرقه تحکم می کنند. دوازده: این فرقه، تنها وتنها به خود وبه همفکران معدود خود بها می دهد وهمه ی آنانی را که مختصرزاویه ای با رهبراین فرقه دارند یا ازهستی ساقطشان کرده یا به زندانشان انداخته یا اموالشان را روفته یا خانه نشینشان کرده یا به مهاجرتی ناخواسته مجبورشان کرده است. حضرت آیت الله، این دوازده بند، مختصری ازوجوه ضلالت این فرقه ی ضالّه ی مضلّه است. اکنون شما بفرمایید آیا ما مجاز به معاشرت وهمنشینی وداد وستد با این فرقه ورهبرآن هستیم یا نه؟ با احترام وادب: محمد نوری زاد دهم مرداد سال نود ودو – تهران برای اطلاعات بیشتر: حمایت از جناب محمد نوریزاد : http://radiokoocheh.com/article/40902 http://nurizad.info/?p=22221 پایگاه اطلاع رسانی استاد عبدالحمید معصومی تهرانی: http://amasumi.net/article-topic-6.html