دعوت به داستان نويسي

دانش آموزان عزیز ایران، می دانم که روزگار ما تغییرات زیادی کرده است. در قدیم اعضای خانواده همراه پدربزرگ و مادربزرگ اغلب شب ها کنار هم بودند، شام را با هم می خوردند، چراغ های روشن خانه ی آنان منظره ی زیبایی داشت. گفتگو ها و صحبت های شیرین چاشنی زندگی این خانواده ها بود. بعد از شام فرصتی دست می داد که شب نشینی ادامه پیدا کند امّا خیلی دیر هم نمی خوابیدند. در این شب نشینی ها ضمن پذیرایی های دوست داشتنی پدربزرگ و مادربزرگ به گفتن خاطرات و یا قصّه های شیرین می پرداختند و درست از همین جا بود که جوانمردی ها، گذشت ها و فداکاری ها و بسیاری از صفات خوب دیگر در جان و روان فرزندان می نشست و تربیت شکل می گرفت. نقش این داستان ها بسیار اساسی و مهم بود؛ شاید بخاطر کم شدن و یا از بین رفتن این شب نشینی ها تغییراتی در نسل حاضر می بینیم، بازی های کامپیوتری که بعضاً خشن هم هستند، فیلم ها و انواع برنامه های ظاهراً سرگرم کننده ی تلویزیون تبدیل به مهمان های ناخوانده ای شده اند که فرصت های خوب را از خانواده ها گرفته اند و جای نفس های گرم بزرگترها را اشغال کرده اند.

شاید این تغییر و تحوّلات از ضروریات عصری است که ما در آن زندگی می کنیم و نباید با آن مخالفت کرد بلکه باید به آن جهت داد تا با امکانات زیادی که در اختیار دارد جای خالی آن نفس های شیرین، آن نگاه های پر معنا، آن نوازش های بیاد ماندنی و آن کانون گرم خانوادگی را با شکل های جدید خود پر کند.

تکنولوژی هر چند وسایلی را فراهم کرده که آسایش در زندگی به نحو گسترده ای برای مردم جهان مهیّا شده است امّا به یک میزان معیّنی هم آرامش که از لوازم یک زندگی سالم است از دوران ما رخت بر بسته است.

امروز ما می توانیم با بهره گیری از امکانات زیادی که در اختیار داریم مانند اینترنت، با یک ارتباط وسیع و زیبا به همه ی همنوعان خود در جای جای این کره ی خاکی مرتبط شویم و از فرهنگ و آداب و رسوم و تمدن یکدیگر با خبر شویم و زیباترین ها را برگزینیم و درس های خوبی را که از زندگانی دیگران می گیریم در زندگی خود به کار ببریم.

یکی از ارزشمند ترین این دستاوردها داستان ها، قصّه ها و افسانه هایی است که در میان ملل مختلف جهان، رایج است. ما دوست داریم که شما دانش آموزان عزیز هم با ارسال داستان ها و قصّه های خوب و یا انتخاب قطعات یا اشعار ادبی با بخشی از سایت ورقا همکاری و همراهی خود را شروع کنید. در این بخش حتی شما می توانید از خاطرات و اتّفاقات حسّاس و یا مهمّ زندگی خود هر چند که کوتاه باشد برای ما بفرستید و این کاملاً روشن است که از میان آنها تعدادی را انتخاب و در سایت قرار می دهیم. بهتر است حجم این داستان ها از یک تا سه صفحه باشد. بعد ها ممکن است این موضوع را دوباره به شکل دیگری پیگیری کنیم امّا در آغاز کار به همین مقدار اکتفا می کنیم. برای نمونه شما می توانید به قسمت نامه های دانش آموزان و قسمت ادبیات مراجعه کنید و از آن ها الهام و الگو بگیرید امّا کارهای خود را محدود به همان ها نکنید و از نمونه های دیگری که خود میتوانید پیدا کنید بهره بگیرید. ما منتظر کارهای خوب شما به شرط این که به درستان لطمه ای نزند هستیم. این سایت هر چند به نام دانش آموزان ایرانی بهایی است ولی متعلّق به همه ی کسانی است که در خانواده های فارسی زبان در سراسر دنیا زندگی می کنند. پس همه آنها میتوانند در این قسمت همراه ما باشند.

شما را دعوت می کنم داستانِ سرودنِ شعری را که جناب فتح اعظم برای محفل ملی بهائیان ایران در سالهای اول انقلاب نوشته اند بخوانید. خانم ژینوس نعمت (محمودی) که به شهادت رسیدند، نقش مهمی در این نوشته دارند. به قسمت ادبیات، مراجعه کنید.

درود بی پایان ورقا بدرقۀ راه شما باد.