ترجمه نامه سرگشاده بهائيان مصر به هموطنان خود

دانش آموزان عزیز، بهائیان همواره فرصتها را مغتنم شمرده و در هر کشوری، اشتیاق خود را برای مشارکت در پیشرفت و توسعه تقدیم مسؤولین و مردم شریف مینمایند.در 168 سالی که از تاریخ شکل گیری این آئین جوان  در ایران می گذرد، بهائیان در عمل نشان داده اند که قابلیتهای ارزشمندی برای ارائه خدمات  مختلف دارند، هر چند هم اکنون در ایران، حقایق تحریف و آراء و اندیشه های آنان مردود و خدمات ارزشمند آنان خوار و بی اعتبار و حقانیّت آنان انکار میگردد ولی دیر یا زود سوء تفاهمات برطرف شده و نور عدالت جای کج فهمی ها و بی اعتمادی ها را خواهد گرفت و بهائیان علناً قدم به میدان خدمت خواهند گذاشت ... اکنون این فرصت برای بهائیان مصر پیش آمده است، متن نامه آنان را مطالعه کنید و به عمق اندیشه های ضروری و کارآمد آنان بعنوان یک الگو و مثال مناسب توجه کنید.

ترجمۀ نامۀ سرگشادۀ بهائیان مصر به هم‌وطنان خود

آوریل  2011

هموطنان عزیز،

وقایع چند ماه‌ اخیر برای اوّلین بار فرصتی به ما بهائیان مصر داده تا بتوانیم مستقیماً با شما برادران و خواهران گرامی خود گفتگو نماییم.  هرچند از نظر تعداد جامعۀ کوچکی هستیم ولی به این سرزمین باستانی متعلّقیم، سرزمینی که در آن متجاوز از صد سال سعی کرده‌ایم بر طبق اصول مندمج در آیین‌مان زندگی کنیم و کوشیده‌ایم در مقام شهروندانی صادق به وطن عزیز خود خدمت نماییم.   این فرصتی است که مدّت‌ها در آرزویش بوده‌ایم به خصوص که این اشتیاق را داشته‌ایم که مراتب سپاس و امتنان عمیق خود را از نفوسِ منصف و مهربان بی‌شماری ابراز نماییم که طیّ چند سال گذشته از تلاش‌های ما برای کسب تساوی نسبی در برابرِ قانون حمایت کرده‌اند.   امّا بیش از هر چیز از این لحاظ خرسندیم که در چنین مقطع حسّاسی از تاریخ ملّت خود، قادریم سهم کوچکی در پیشبرد گفتگویی که اکنون در بارۀ آیندۀ این سرزمین آغاز گردیده ادا کنیم و بینش‌هایی را که از تجارب خود و دیگر بهائیان سراسر عالم در بارۀ عوامل ضروری برای پیمودن مسیری به سوی رفاه پایدار مادّی و معنوی کسب کرده‌ایم با شما عزیزان در میان گذاریم.

قطع نظر از ماهیّت انگیزه‌هایی که مستقیماً موجب وقوع این تحوّلات سریع شد، نتیجۀ حاصله نمایان‌گر آرزوی جمعی همۀ ما مردم مصر است، آرزوی اینکه بتوانیم بیش از پیش رشتۀ سرنوشت خود را در دست گیریم.  ولی از آنجایی که در گذشته از این میزان آزادی بی‌بهره بوده‌ایم با انجام چنین کاری آشنایی نداریم.  تاریخ جمعی ما در مقام مردمانی مصری، عرب و افریقایی به ما آموخته است که در جهان بسیارند گروهای فرصت‌طلبی که مایلند به جهت حفظ منافع خود ما را از تعیین سرنوشت آینده خویش باز دارند و یا از ما بخواهند که داوطلبانه این مسئولیّت را رها سازیم.  استعمار، بنیادگرایی مذهبی، حکومت استبدادی و ظلم و ستم آشکار، همه نقش خود را در گذشته ایفا نموده‌اند.  امروز نیروی "ملایم‌تر" مصرف‌گرایی و فرسایش اخلاقی حاصل از آن قادر است به همان اندازه به اسم آزادیِ بیشتر ما را از پیشرفت باز دارد.

این واقعیّت که اراده کرده‌ایم تا به عنوان یک ملّت فعّالانه در تعیین سرنوشت کشور خود کمک نماییم نمایانگر آن است که مملکت ما به مرحلۀ جدیدی از تکامل خود رسیده است.  بذری که کاشته می‌شود به تدریج و به طور ارگانیک رشد می‌کند و ضمن گذراندن مراحلی که بر قوّتش افزوده می‌گردد تکامل می‌یابد و نهایتاً به مرحلۀ بلوغ می‌رسد.  جوامع بشری نیز همین روند را دنبال می‌کنند.  در یک مقطع زمانی خاصّ، نارضایی در درون مردمی که از مشارکت کامل در فرایندهای سرنوشت‌ساز کشور خود منع می‌شوند رشد می‌کند و آرزوی واگذاری مسئولیّت بیشتر به شهروندان فراگیر می‌گردد.  در این چارچوب، وقایع اخیر مصر را می‌توان پاسخی طبیعی به نیروهایی دانست که در واقع تمامی نوع بشر را به سوی بلوغ و هم‌بستگی سوق می‌دهد.  یکی از نشانه‌هایی که نوع انسان در این جهت به پیش می‌رود آن است که جنبه‌هایی از رفتار بشری که در گذشته غیرعادی به نظر نمی‌رسید — رفتارهایی که به درگیری، فساد و نابرابری منتهی می‌شد — به نحو روزافزونی با ارزش‌هایی که زیربنای اجتماعی مبتنی بر عدالت را تشکیل می‌دهد در تضادّ دیده می‌شود.  مردمان در همۀ سرزمین‌ها به تدریج شهامت بیشتری پیدا کرده‌اند تا در برابر گرایش‌ها و نظام‌هایی که آنان را از پیشرفت به سوی بلوغ باز می‌دارد مقاومت ‌نمایند.

به این ترتیب حرکت به سوی بلوغِ یک پدیدۀ جهانی است.  ولی این بدان معنی نیست که همۀ ملل و مردم جهان با سرعتی مشابه در این مسیر حرکت می‌نمایند.  در مقطعِ خاصّی از تاریخ، همۀ شرایط و اوضاع ممکن است به چنان لحظۀ مهمّ تاریخی منتهی گردد که یک اجتماع مشخّص بتواند به نحوی بنیادین مسیر خود را تغییر دهد.   در چنین زمان‌هایی، جلوه و بروز ارادۀ جمعی می‌تواند اثری قاطع و پایدار بر آیندۀ کشور داشته باشد.  مصر اکنون دقیقاً به چنین نقطۀ عطفی رسیده است ولی این لحظه گذران است و نباید آن را از دست داد.

بنا بر این، در این مقطع زمانی با پرسش بزرگی رو به رو هستیم که چگونه می‌خواهیم از این فرصت موجود استفاده نماییم و چه گزینه‌هایی در برابر ما قرار دارد؟  الگوهای بسیاری از حیات جمعی ارائه می‌گردد و از طرف گروه‌های ذی‌نفع ترویج می‌شود.  آیا می‌خواهیم به سوی اجتماعی فردگرا و پرتفرقه حرکت کنیم که در آن همه آزادند تا منافع خود را حتّی به قیمت مصالح عمومی دنبال نمایند؟  آیا در مقابل فریبندگی‌های مکتب مادّی‌گرایی وعامل دست‌پروردۀ آن یعنی فرهنگ مصرف‌گرایی اغوا خواهیم شد؟  آیا نظامی را بر خواهیم گزید که از تعصّبات مذهبی بهره‌گیری می‌کند؟  آیا حاضریم اجازه دهیم نخبگانی ظاهر شوند که به آرمان‌های جمعی ما بی‌اعتنا باشند و احتمالاً حتّی سعی ‌نمایند آرزویمان را برای ایجاد تغییر و تحوّل دست‌آویزی برای وصول به اهداف شخصی خود  قرار دهند؟  یا اینکه اجازه خواهیم داد که فرایند تغییر از تحّرک بازایستد، دست‌خوش جرّ و بحث‌های تفرقه‌افکن حزبی گردد و سرانجام در زیر بار سکون و بی تفاوتی مؤسّسات فرو ریزد؟  با نگاهی به جهان عرب و در حقیقت به فراتر از آن، به درستی می‌توان گفت که دنیا مشتاق داشتن الگویی از یک اجتماع واقعاً موفّق است که همه بتوانند از آن تقلید نمایند.  پس اگر هیچ یک از الگوهای موجود رضایت‌بخش نیست بهتر آن است که الگوی متفاوتی طرح کنیم تا شاید به مردم دنیا نشان دهیم که رویکردی نو و واقعاً پیشرفته برای سازمان‌دهی اجتماع امکان پذیر است.  جایگاه مصر در نظام بین‌المللی، به خاطر سنّت روشن‌فکری، سابقۀ تاریخی و موقعیّت جغرافیایی‌اش به گونه‌ای است که یک گزینۀ روشن‌گرا از سوی ملّت ما می‌تواند بر سیر تحوّلات بشری در تمامی منطقه اثرگذار بوده حتّی جهان را تحت تأثیر قرار دهد.

تغییراتی که در نتیجۀ اعتراضات عمومی حاصل می‌شود اکثراً به نومیدی و یأس می‌انجامد، نه به خاطر آن که جنبشی که عوامل تغییر را فراهم آورده فاقد اتّحاد می‌باشد، زیرا در واقع توانایی جنبش برای ایجاد اتّحاد بین گروه‌های مختلف و منافع غیر متجانس ویژگی اصلی و ضامن موفّقیّت آن است.  بلکه علّت نومیدی آن است که به زودی روشن می‌شود که توافق بر سر یک موضوع برای اعتراض به وضع موجود به مراتب آسان‌تر از حصول اتّفاق‌نظر بر سر نظامی است که باید جای‌گزین آن گردد.  به این دلیل، بسیار مهم است که بکوشیم تا در بارۀ اصولی اجرایی که الگوی جدید اجتماع مورد نظرمان را شکل خواهد داد به توافقی وسیع برسیم.  هنگامی که به چنین توافقی نائل شویم، سیاست‌‌ها و خطّ مشی‌های حاصله به احتمال قوی از حمایت قاطبۀ مردم برخوردار خواهد بود.

در بررسی مسیر پیشرفت ملّت خود یک وسوسۀ طبیعی این است که فوراً برای نارضایتی‌های مشخّص و مشکلات اجتماعی شناخته شده راه حل‌هایی عملی پیدا کنیم.  امّا حتّی اگر در حین این بررسی عقاید ارزنده‌ای مطرح گردد، آن عقاید به خودی خود بینش قاطعی از اینکه چگونه می‌خواهیم کشورمان توسعه یابد نخواهد بود.  امتیاز عمدۀ توافق بر سر اصول این است که اگر حمایت عمومی را جلب نماید، موجد طرز فکر، پویایی، اراده و اشتیاقی خواهد شد که یافتن و اجرای تدابیر عملی را تسهیل می‌نماید.  در عین حال بحث در بارۀ اصول باید از سطح مفاهیم کلّی و مجرّد فراتر رود.  موافقت بر سر مجموعه‌ای از اصولِ هدایت کننده در سطح مفاهیم ذهنی ممکن است نسبتاً آسان باشد ولی بدون سنجیدن پی‌آمدهای آن، احتمالاً حاصلی به جز شعارهای پوچ نخواهد داشت.  کوشش در جهت نیل به توافق عمومی باید امکان تحقیق دقیق و وسیع در نتایج و مقتضیاتی را فراهم سازد که پذیرش یک اصل خاصّ برای ملّت ما به همراه خواهد داشت.  بر اساس این‌چنین تفکّراتی است که اصول ذیل را مطرح می‌کنیم.

*

ویژگی خاصّی که یک اجتماع بالغ بیش ازهر چیز از خود نشان می‌دهد قبول یگانگی نوع انسان است.  پس چقدر موجب خوش‌وقتی است که پایدارترین خاطرۀ ماه‌های اخیر اختلافات مذهبی و کشمکش‌های قومی نیست بلکه کنار گذاشتن اختلافات به نفع یک امر همگانی است.  توانایی غریزی ما در مقام یک ملّت برای تشخیص این حقیقت که همگی ما متعلّق به یک خانوادۀ بشری هستیم به خوبی به ما کمک کرد.  با وجود این، ایجاد مؤسّسات و نهادها و ساختارهای اجتماعی که یگانگی نوع انسان را ترویج نماید کلّاً چالشی عظیم‌تر است.  اصل یگانگی نوع انسان ابراز یک امید مبهمِ و زاهدانه نیست بلکه بیان‌گر ماهیّت روابطی اساسی است که می‌بایست همۀ دول و ملل را به منزلۀ اعضای یک خانوادۀ بشری به هم پیوند دهد.  قبول آن از تشخیص این واقعیّت سرچشمه می‌گیرد که همۀ ما توسّط یک خالق و از یک جوهر واحد خلق شده‌ایم و بنا بر این قابل قبول نیست که یک شخص، یک قوم و یا یک ملّت مدّعی برتری بر دیگری باشد.  قبول این اصل مستلزم تغییری ارگانیک در ساختار جامعۀ امروزی بشری است، تغییری که نتایج و عواقبی گسترده برای هر یک از جنبه‌های حیات جمعی ما خواهد داشت.  قبول یگانگی نوع انسان، ورای مقتضیات اجتماعی، مستلزم بررسی و بازنگری عمیقی در هر یک از گرایش‌ها و ارزش‌ها و کیفیّت روابط ما با دیگران و نهایتاً تقلیب قلوب انسانی می‌باشد.  هیچ یک از ما از الزامات سنگین چنین تحوّلی معاف نیستیم.

نتایج و عواقب این حقیقت بنیادین یعنی یگانگی نوع انسان آن‌چنان عمیق است که اصول مهمّ بی‌شمار دیگری می‌تواند از آن مشتق شود که برای تکامل آیندۀ مصر ضروری است.  یکی از نمونه‌های بارز آن تساوی حقوق زن و مرد است.  آیا هیچ عامل دیگری برای ممانعت از پیشرفت کشورمان مؤثّرتر از عدم مشارکت زنان در امور ملّت خواهد بود؟  تأمین این تساوی به خودی خود اصلاحاتی را در تمام جنبه‌های زندگی مردم مصر، اعمّ از مذهبی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به دنبال خواهد آورد.  هم‌چون پرنده‌ای که اگر یکی از بال‌هایش ضعیف‌تر از دیگری باشد قادر به پرواز نخواهد بود، به همان ترتیب تا زمانی که زنان از اکثر امکانات موجود برای مردان محروم باشند توانایی نوع انسان برای نیل به موفّقیّت‌های شایان به شدّت محدود خواهد ماند.  اگر به زن و مرد امکانات و امتیازات مساوی داده شود هر دو پیشرفت کرده شکوفا خواهند شد و نفع آن متوجّه همگان خواهد بود.  امّا فراتر از حقوق مدنی، اصل تساوی زن و مرد موجب ایجاد نگرشی می‌گردد که باید به محیط خانواده، محلّ کار، هر فضای اجتماعی، عرصۀ سیاسی و حتّی روابط بین‌المللی تعمیم یابد.

اثرات و ثمرات تساوی زن و مرد در هیچ عرصۀ دیگری به اندازۀ عرصۀ آموزش و پرورش مهمّ نخواهد بود، آموزشی که هدفش توان‌دهی به زنان و مردان از هر پیشینه‌ای است تا استعدادهای ذاتی خود را در جهت کمک به پیشرفت اجتماع پرورش دهند.  این آموزش البتّه وقتی موفّقیّت‌آمیز خواهد بود که نه تنها تعلیم کافی برای مشارکت در حیات اقتصادی ملّت را شامل گردد، بلکه دارای یک بُعد اخلاقی قوی نیز باشد.  مدارس باید هم مسئولیّت‌هایی را که بر عهدۀ هر شهروند مصری است به محصّلین تعلیم دهند و هم موازین و ارزش‌هایی را که موجب بهبود وضع اجتماعی و توجّه به هم‌دردی نسبت به هم‌نوع می‌گردد در آنان القا نمایند.  نباید اجازه داد که آموزش و پرورش ابزاری برای ایجاد اختلاف و نفرت از دیگران در اذهان پاک کودکان بیگناه گردد.   آموزش با رویکردی صحیح می‌تواند وسیله‌ای مؤثّر برای حفظ نسل‌های آینده از آفت شوم فساد باشد که امروزه این‌چنین آشکارا کشور مصر را مبتلا نموده است.  به علاوه، عموم مردم، فارغ از تمایزات جنسی، قومی و طبقاتی، باید دسترسی به آموزش داشته باشند.  اگر از مهم‌ترین منابع یعنی استعدادهای خدادادۀ روحانی و عقلانی خود غفلت ورزیم همۀ تدابیری که برای بهره‌برداری از منابع ملّی کشورمان — میراث تاریخی، کشاورزی و صنعت آن — اتّخاذ می‌کنیم بی‌ثمر و بی‌نتیجه خواهد ماند.  اولویّت دادن به بهبود طرق و شیوه‌های آموزش، ثمرات فراوانی در سال‌های آینده به بار خواهد آورد.

یک موضوع مرتبط با آموزش و پرورش تعامل بین علم و دین است، یعنی دو منبع بینش که بشریّت در تلاش خود برای نیل به پیشرفت می‌تواند از آنها بهره گیرد.  موهبت بزرگی که از آن برخورداریم این است که جامعۀ مصر در مجموع بر این باور نیست که این دو باید با هم در تضادّ باشند، تصوّری که متأسّفانه در برخی نقاط عالم رواج دارد.  ما ملّت مصر در عین حال که یک سنّت قویّ مذهبی را حفظ می‌کنیم و به ارزش‌هایی که آیین‌های بزرگ جهان ترویج می‌نمایند احترام می‌گذاریم، براستی صاحب تاریخی افتخارآمیز از پرورش روح پژوهش عقلی و علمی با نتایجی قابل تحسین در زمینه‌هایی نظیر زراعت و پزشکی هستیم.  در بین این ارزش‌ها عنصری وجود ندارد که ما را به سوی افکاری غیر عقلانی یا تعصّب‌گرایی سوق دهد.  همۀ ما، به خصوص نسل جوان، می‌توانیم آگاه باشیم که برای افراد انسانی میسّر است که در نهایت روحانیّت و خلوص باشند و در عین حال برای پیشرفت مادّی کشورشان فعّالانه تلاش نمایند.

ملّت ما از نعمتِ وفور نیروی جوان برخوردار است.  برخی از ما در حال تحصیل هستیم، بعضی شغل و حرفه‌ای را آغاز کرده و یا در حال تشکیل خانواده می‌باشیم و بعضی دیگر گر چه مسنّ‌تریم ولی به خاطر داریم که گذراندن مراحل جوانی زندگی چگونه بوده است.  اصلاح نظام آموزشی یک اقدام بسیار مؤثّر برای پرورش استعداد نهفتۀ نسل جوان برای کمک به حیات اجتماع خواهد بود.  امّا این به تنهایی کافی نیست.  شرایطی باید ایجاد گردد تا امکان یافتن مشاغل مفید چندین برابر گردد، از استعدادها بهره‌برداری شود و امکانات پیشرفت بر حسب لیاقت نه مزیّت، در دسترس همگان باشد.  اگر مساعی جوانان در جهت اصلاح وضع خانواده‌ها، جوامع و محلّه‌ها به دلیل فساد مزمن، نابرابری و بی‌توجّهی، مرتّباً با مانع رو به رو گردد، یأس و سرخوردگی به دنبال خواهد داشت.  امیدها و آرمان‌های والای جوانان پشتوانۀ گران‌بهایی است که اجتماع بطور کلّی و در واقع حکومت نمی‌تواند آن را چه از نظر اقتصادی و چه از لحاظ اخلاقی نادیده بگیرد.

این بدان معنا نیست که جوانان به امتیازات خاصّی نیازمندند.  در واقع قسمت اعظم نارضایتی‌هایی که نسل جوان‌تر در طیّ ماه‌های اخیر ابراز نموده‌اند ناشی از آگاهی شدید آنان از نداشتن امکانات مساوی است نه عدم برخورداری از حقّ تقدّم.  با توجّه به اوضاعی که جوانان و افراد بی‌شمار دیگری در اجتماع ما با آن رو به رو هستند به خوبی روشن است که مهم‌ترین اصل از اصولی که می‌بایستی محرّک اصلاحات مورد نظر باشد عدالت است.  مفاهیم و مقتضیات گستردۀ عدالت در کنه اکثر مسائلی است که ما به عنوان یک  ملّت باید در مورد آنها به توافق برسیم.  و از ترکیب دو اصل اساسی و ضروری عدالت و یگانگی نوع انسان است که یک حقیقت مهم ظاهر می‌گردد:  هر فرد انسان که پا به عرصۀ وجود می‌گذارد امانتی است برای تمامی بشریّت.  بنا بر این منابع جمعی نوع انسان باید برای منافع عموم صرف گردد و نه فقط بخشی از آن.  غفلت از این نکته اثر خاصّی در بی‌ثباتی اجتماع دارد، چه که ثروت مفرط و فقر فاحش بحران اجتماعی موجود را تشدید نموده و محرّک ناآرامی می‌گردد.  اقداماتی که در جهت ریشه‌کنی فقر به عمل می آید نمی‌تواند وجود ثروت فاحش را نادیده بگیرد زیرا در هر جا که عدّۀ معدودی ثروت مفرطی می‌اندوزند ناگزیز بسیاری به سوی فقر سوق داده می‌شوند.

*

شاید کمتر کسی در یک بررسی نظری منکر ارزش اساسی اصولی باشد که در این صفحات مورد بحث قرار گرفته است.  ولی اجرای این اصول پی‌آمدهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فردی عمیقی در بر خواهد داشت که آنها را چالش‌انگیزتر از آن می‌سازد که ممکن است در وهلۀ اوّل به نظر ‌رسد.  امّا فارغ از اصولی که باید اتّخاذ گردد، قابلیّت آنها در تأثیرگذاری بر اجتماع ما که در حال شکل‌گیری است تا حدّ زیادی بستگی به آن خواهد داشت که مردم مصر تا چه اندازه این اصول را قلباً بپذیرند.  زیرا هر چه بیشتر بتوانیم در فرایندهای مشورتی که در سرنوشت‌مان مؤثّر است شرکت نماییم و عاملی فعّال در تحوّلات مادّی و معنوی خود باشیم، به همان اندازه خواهیم توانست از خطر افتادن اجتماع‌مان در دام الگوهای موجود که از توان‌دهی به مردم سودی نمی‌بینند اجتناب کنیم.

بنابراین چالشی که اکنون با آن رو به رو هستیم آغاز یک فرایند مشورتی در بارۀ اصولی می‌باشد که اجتماع ما را باید شکل دهد که خود امری بس دشوار است.  از میان مفاهیم متباین، تهیّۀ مجموعه‌ای منسجم از اصولی که با قدرت خلاقیّتش مردم ما را متّحد نماید دست‌آورد کوچکی نخواهد بود.  امّا باید مطمئن باشیم که ثمرۀ هر تلاش صادقانه برای نیل به این مقصد، بروز قوای جدید سازنده‌ای از درون ما خواهد بود که سرنوشت آیندۀ ملّت‌مان به آن بستگی دارد.  در یک چنین گفتگوی ملّی و وسیع مردم در تمام سطوح — در روستاها و شهرها، در محلّه‌ها و در منازل، و در سطح توده‌ها – و با شرکت هر شهروند علاقه‌مند، مهم آن خواهد بود که عجولانه به سوی عمل‌گرایی و مصالحه پیش نرویم و امور به زد و بندها و تصمیم‌گیری‌های مربوط به توزیع قدرت در بین نخبگان جدیدی که خود را داوران آیندۀ ما می‌شمارند تقلیل نیابد. 

مشارکت وسیع و مستمرّ مردم در چنین فرایند مشورتی تا حدّ زیادی تمامی شهروندان را متقاعد خواهد ساخت که سیاست‌گذاران با خلوص نیّت، ایجاد اجتماعی مبتنی بر اساس عدالت را مدّ نظر دارند.  با فرصت شرکت در چنین فرایندی و با حسّ نهفته‌ای که اخیراً در ما بیدار شده‌ اطمینان خواهیم یافت که سرنوشت آیندۀ خود را در دست داریم و هم‌اکنون  قدرتِ جمعی لازم برای تقلیب خویش را دارا هستیم.

بهائیان مصر